بسم الله الرحمن الرحیم
«مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُون»1
هر کس عمل صالح انجام دهد، در حالی که مؤ من است،خواه مرد باشد یا زن، به او حیات پاکیزه می بخشیم، و پاداش آنها را به بهترین اعمالی که انجام داده اند خواهیم داد .
خداوند در این آیه می فرماید هرکس عمل صالح انجام دهد دو چیز نصیب خود کرده است:1- به او حیات طیب می دهیم.2- پاداش آن ها را مطابق بهترین عملشان می دهیم. واین مسئله برای زن ومرد تفاوتی ندارد.
در قیامت پایه ی همه ی عذاب هایی که از درون انسان شعله می گیرد؛ علم به خلأ ونداشتن کمالاتی است که استعداد داشتن آن ها در وجود او بوده است. در آن عالم به خوبی احساس می کنیم ظرفیت چه کمالاتی در وجود ما بوده است که با اتصال به حق وانجام عمل صالح این استعدادهای بالقوة بالفعل می شدند وما آن ها را بالفعل نکردیم. در واقع هریک از اعمال ما دو وجه دارد یک طرف بشری ویک طرف الهی که جنبه ی الهی اعمال می ماند.لذا برای هر کاری که می توانستیم نیت الهی بکنیم ونکردیم خلأ آن به عنوان عذاب می ماند.
حال اگر انسان متصل شد وعمل صالح انجام داد خداوند وعده می دهد پاداش عمل صالح را مطابق بهترین عملی که انجام داده است ،می دهد. یعنی یک وقت است که بین چند عمل میانگین می گیرند وبراساس آن اجر می گیری،ولی یک زمان از بین اعمال توبهترینشان را برمی گزینند و پاداش هریک از اعمالت را به آن اندازه بالا می کشند وبه تو می دهند.
علاوه براین زن باشد یامرد، عمل صالح که انجام دهد،یک «بودنِ پاک» نصیبش می شود. حیات طیبی که خداوند از آن نام می برد مطابق با شأن انسانی است وحیاتی است که از هر گونه رذیله ای خالص باشد.
خداوند در همین یک آیه عملا راه زندگی همرا با آرامش ونتیجه را جلو ما قرار می دهد. عمل صاح یعنی انسان آنچه را دین پیشنهاد می کند پیشه ی خود کند.وقتی که انسان خود را در وادی وظیفه الهی وارد نماید، می بیند چگونه راه به سویِ خدا به سوی قلبش باز می شود. اینجا دیگر زن بودن یا مرد بودن مطرح نیست، که انسان ها از نظر بدن وجسم دو نوع اند واز نظر حقیقت وهدف یکی هستند. حالا اگر ما همدیگر را دوگانه ببینیم، عملا به خومان بیشتر نظر می کنیم واین شروع یک نحوه خودخواهی است. اگر انسان خود را دید وشما را هم یک حقیقت جدا دید،حتما خودش را مهمتر از شما می بیند واین شروع « أنا خیر مِنه» وهم سخن شدن با شیطان است. این حجاب دوگانگی سد راه است. در واقع مقصد یکی است، اما برای رسیدن به حیات طیب ابزارها فرق می کند.
زن ومرد از یک جهت دارای ابعاد ثابتی هستند که به بعد انسانی آن ها برمی گردد؛پس بعضی احکام الهی برای زن ومرد یکسان است. ولی از طرف دیگر هر کدام برای رسیدن به حیات طیب استعدادهای مخصوص به خود ویک سری تفاوت ها در ابزار دارند که پیرو این تفاوت ها وظایفی مخصوص به خود دارند.
عشق به وظیفه مربوط به کسی است که نمی خواهد در دنیا بپوسد وقرب الهی را مقصد ومقصود خود قرار داده است واین دیگر زن ومرد ندارد. اگر انسان به جایگاه وظایف خود درست نگاه کند همه ی آن ها را دوست خواهد داشت، زیرا آن ها سبب پذیرفته شدن او در قرب الهی است. پس دیگر بحث مقایسه ی وظایف مرد با وظایف زن نیست که کدام مهمتر است. این ها دونوع وظیفه است برای صعود...
1. سوره نحل،آیه97
برگرفته از کتاب «زن آنگونه که باید باشد»
اصغر ظاهرزاده