کارگاه تلاوت تکرار
با سخنرانی استاد علا الدین اسکندری / شنبه 23/ مهر/94
من در این جلسه تنها چند سوال مطرح خواهم کرد تا زمینه ای برای کسانی که خیری در آن ها است و گمشده ای دارند شود تا مطالعه کنند،انگیزه مطالعه در زمینه خودشناسی وضرورت دین و ضرورت انبیا و اینکه آیا ضرورتی دارد یا نه؟
دوتا مقدمه را بیان کنم که لازم وضروری است:
1-ما دراین جلسه نمیخواهیم وقت همدیگر را تلف کنیم چون معمولا جلسات ما حاصل و ثمری نداشته وزمینه تحولی ایجاد نشده لذا ما میخواهیم دراین جلسه زمینه و بایه تفاهمی شکل بدهیم.برای بحث حقیقت اولین چیزی که برای انسان ضرورت دارد این است که فکر خود را آزاد کنیم یعنی فکر و ذهن خود را از تعصبات و پیش فرض های دینی آ زاد کنیم تا متوجه شویم چه حقیقتی میخواهد بیان شودوحالا چرا میگوییم فکر را باید آزاد کرد؟چون انسان اسنعدادهای مختلفی دارد وهچنین دارای روح ،قلب ،فکر ،شعور وتدبر نیز می باشد که کاربرد های هریک با دیگری کاملا متفاوت است در قسمن های مختلف قرآن نیز ذکر میشود افلا یتدبرون یا افلا یتشکرون یا افلا یعقلون یا لهم قلوب لا یفقهون بها که هرکدام از آنها کارایی جدا ازهم دارند شما برای استفاده بهینه از یک دستگاه یا ماشین تا قطعات وکار هریک را نشناسید نمینوانید استفاده بهینه ازآن داشته باشید چون باید بدانید این دستگاه کار خود را انجام میدهد یا مثلا یک پزشک برای مداوا تا کار قلب،چشم،کبد،کلیه رانشناسد وبا تغذیه هریک آشنا نباشد ومریضی ومرگ و میر هر یک را نداند نمیتواند طبیب باشد لذا ماهم تا استعدادهای خود را نشناسیم نمینوانیم تشخیص دهیم که عقل و یا فکر من کار میکند یا خیر و متاسفانه و همه ی اینها یک کاسه شده اند درمنابع دینی هم اینها رااز هم تفکیک نکرده اند و روح وعقل و نفس وفکر را تفکیک نکرده و از مریضی و مرگ اینها خبر نداریم ومثلا ما سقم قلب داریم و یا جنایات عظیم من قلبم را میرانده است ودر این زمینه قرآن کریم میفرماید ازنعمت های خداوند بهرمند نمیشوید نه مال و نه فرزندان مگر کسی که با قلب سالم در حضور خداوند خود حاضر شود و لذا ما حتی در ابتدایی ترین مسایل خود شنا سی برایمان گنگ و مبهم است