بسم الله الرحمن الرحیم
اکنون به ادامه ی بحث پیرامون اختیار انسان و ارتباط آن با مبارزه علیه نفس پرداخته میشود:
اگر دو یا چند تمایل دارای میل یکسان از طرف ما باشند و کشش یک طرف بیشتر نباشد، انتخاب معنا نخواهد داشت و انسان حیوان میماند. و اگر میل به یک انتخاب، بیشتر باشد، طبیعی است که همیشه آن را انتخاب میکنیم و باز هم اختیار بیمعنا خواهد بود.
طراحی خدا برای معنادار شدن اختیار انسان:<<علایق ارزشمند ولی پنهان>> در مقابل <<علایق کمارزش ولی آشکار>>
خداوند سیستم جالبی را برای معنادار شدن اختیار و انتخاب انسان طراحی کرده است؛ به این صورت که خداوند دو نوع علاقه در وجود انسان قرار داده است که یکی؛ سنگینتر، ارزشمندتر، عمیقتر ولی پنهانتر است و علاقۀ دیگر، سطحیتر، کمارزشتر، سبکتر و باشیرینی کمتر، اما آشکارتر است. و اختیار در این جا معنی پیدا میکند که شما از تمایل آشکار و سطحی خودت عبور میکنی و به تمایل عمیق و ارزشمندتر مراجعه میکنی. از اینجا به بعد است که انسان، معنی پیدا میکند و هویت انسانی، تجلی پیدا میکند و اصلاً فلسفه وجودی انسان، همین است.
انسان باید از تمایلات کمتر ولی ملموستر عبور کند تا به تمایلات عمیقتر برسد/تمایلات کمتر و سطحیتر را «هوای نفس» مینامند.
حضرت امام (ره) در ارتباط با عبور کردن از علائق سطحی به علائق عمیق، میفرمایند: «همه چیز از خود ما هست و به ما برمىگردد، عکس العمل ماست. باید توجه داشته باشند، همه توجه داشته باشیم به اینکه آفت انسان، هواى نفس انسان است و این در همه هست، سرچشمه مىگیرد از آن فطرت توحید. فطرت، فطرتِ توحید است، فطرتِ کمال طلبى است. کمال مطلق را انسان مىطلبد، خودش نمىفهمد، خیال مىکند که مقام مىخواهد، لکن وقتى بهش رسید، مىبیند این هم نیست. همه عالم را اگر چنانچه جمع کنند و به دست انسان بدهند، قانع نیست. مىبینید که قدرتمندهایى که قدرتشان زیاد است، بیشتر دنبال قدرت هستند، بیشتر دنبال توسعه قدرت خودشان هستند. آنها هم اگر فضا را بگیرند و دریا را بگیرند و زمین را بگیرند و آسمان را بگیرند، قانع نیستند. اگر انسان جلوى خودش را نگیرد، این سرکشىاى که حدّ و حدود ندارد، انسان را به باد فنا مىدهد. باید سرکشى را جلویش را گرفت، و این نَفْس را مهار کرد. ... از هواهاى نفسانى که سرچشمه همه فسادها هست، جلو بگیرند.»(صحیفۀ امام/ج19/ص376)