" دوره عمومی کانون مهدویت تسنیم، جلسه هشتم "
این جلسه در روز جمعه مورخ 4/10/94 از ساعت 8 الی 14با حضور ارجمند حاج آقا اسکندری(نویسنده کتاب اندیشه های پنهان) با موضوع خودشناسی در تالار طباطبایی دانشکده پزشکی برگزار شد.
الناس کلهم هالکون الا العالمون و العالمون کلهم هالکون الا العاملون و العاملون کلهم هالکون الا المخلصون و المخلصون فی خطر عظیم؛ همة مردم در معرض هلاکت قرار دارند، جز انسانهای عالم و آشنای به دین؛ عالمان همگی در معرض هلاکت هستند، جز عمل کنندگان به دین؛ عمل کنندگان نیز همگی در معرض هلاکت هستند، جز اخلاص پیشگان و مخلصان نیز در موقعیتی سترگ و در معرض خطری عظیم قرار دارند.
استاد جلسه را با روایت بالا آغاز کردند و در سیر مباحث به توضیح این روایت پرداختند:
عمل فی النفسه ارزش ندارد بلکه باید متشکل از هدف، نیت، معرفت باشد.
دین باید وارد قلب انسان شود نه انسان وارد دین.
نگاه خدا برایم مهم نیست ولی نگاه یک فرد چقدر برایم ارزش دارد؟
استاد جلسه را با بیان سوالاتی ادامه دادند که دانشجویان حاضر را به تامل فرو برد:
- چرا وقتی انبیاء مردم را به توحید دعوت می کردند جز انگشت شمار ایمان نمی آوردند؟
- اگر در محیط غیر اینجا بودیم چند نفرمان مسلمان می شدیم؟
- شما قرار خیلی مهمی دارید و دیرتان شده است حالا لنگ جورابتان نیست چقدر اضطرار پیدا می کنید؟ این اضطرار را نسبت به امام زمان (عج) هم دارید؟
- شما امام زمان (عج) را برای چه می خواهید؟
- بهشت در ذهن ما، آخرت است یا دنیا؟
- و ....
در ادامه طرح کلی دین اصیل و گام های آن گفته شد که در ادامه مطلب توضیح اجمالی
داده می شود.
صوت این جلسه را می توانید از قسمت های زیر دانلود نمایید.
فطرت یعنی ساخت و باخت پس همه ذرات انسان دارای فطرت است و این فطرت است که عشق و نفرت را می فهمد و این عشق و نفرت است که عامل حرکت است و نرم افزار این عشق و نفرت قلب انسان است.
حالا قلب، حب و بغض را فهمیده است پس سنجش لازم است که کار عقل است درنتیجه عقل و عشق با هم در تضاد نیستند.
خوراک عقل، علم و آگاهی است: "العقل مع العلم "یعنی علم نور است و عقل، چشم. تا نور نباشد چشم هیچی نمی بیند.
این علم با تفکر بدست می آید و خوراک این تفکر تدبر است.
طرح کلی دین اصیل:
1- آزادی فکر
2- تفکر
3- شناخت
4- احساس
5- عقیده
6-نظام ها (نظام ها خود شامل 7 نظام می شوند)
7- احکام
گام های دین اصیل:
1- اسلام
2- ایمان
3- تقوا
4- احسان
5- اخبات
6- سبقت
7- قرب
8- لقا
9- رضا
10- رضوان
بین جماد و نبات و حیوان و انسان تفاوت است:
جماد ماده دارد، نبات علاوه بر ماده، رشد سلولی هم دارد. حیوان علاوه بر ماده و رشد سلولی،غریزه هم دارد. انسان علاوه بر ماده و رشد سلولی و غریزه، اختیار، عقل، شعور، تدبر و ... دارد.
پس انسان بزرگتر از کهکشان ها و هستی است که فقط ماده دارند حالا که انسان بزرگتر از هستی است آیا این هستی او را سیر می کند؟؟؟
وقتی این هستی انسان را سیر نمی کند پس انسانی که همیشه طلب و همیشه سوز است نیاز به هدفی دارد که مسقف و محدود نباشد و این هدف چیزی نیست جز توحید.
انسان تو عطشی داری که با هیچ چیزی سیراب نمی شوی و همین عطش تو نشانه خداست(عین/صاد)
در آخر توصیه میکنم که کتاب اندیشهای پنهان استاد حتما مطالعه گردد که حرف بسیار است و مجال اندک...