بسم الله الرحمن الرحیم
باید فرزندان خود را راطوری تربیت کنیم که پذیرای دردها و رنج ها باشند/
انتخاب نوع رنج ؛ تنها راه پیش پای انسان/ رنج خود عامل شکوفایی !
عموماً نگاه مردم به «خوب بودن، هدف خلقت و مسیر بندگی» نگاه درستی نیست.
یکی از آسیبهایی که جامعۀ خوب و در حال رشد ما امروزه با آن مواجه است، این است که نگاه اکثر مردم به زندگی و فلسفه زندگی ، به خوب بودن و هدفِ متعالی حیات انسان، درست نیست. نگاه عمومی نسبت به مسأله تربیت، مسیر عبودیت و سیر و سلوک الیالله، نگاه درستی نیست. لااقل میتوان گفت بسیاری از نگاهها در این موارد، دقیق نیستند.
بسیاری از اطلاعات پراکندۀ ما از معارف دین، درست است ولی در ترکیب نهایی، برداشت درستی از آنها نداریم.
وقتی شما در تاریکی مطلق به اجزاء مختلف بدن یک فیل دست میکشید، طبیعتاً با یک نگاه جزءنگرانه حدسهایی در مورد آنچه لمس کردهاید، میزنید. وقتی به شکم فیل دست میزنید، آن را سقفی محکم میپندارید. وقتی پاهای آن را لمس میکنید، فکر میکنید به ستونهایی محکم دست زدهاید. وقتی به پشت فیل دست میزنید، تصور میکنید دیواری بلند است. اگر فضا روشن شود و شما هم از کمی دورتر فیل را ببینید، نگاه شما تغییر خواهد کرد و نگاهی درست از تمام فیل پیدا میکنید؛ نگاهی که دیگر جزئی نیست و در تاریکی هم نبوده است.
بسیاری از اطلاعات پراکنده ما از معارف دینی، صحیح است، ولی در ترکیب نهایی برداشت درستی از آنها نداریم. مثلاً نمیدانیم ارتباط میان اینهمه آیات و روایات، با یکدیگر چگونه است؟ از کجا و از کدام دستور باید شروع کرد؟ آیا میتوان عموم معارف دینی را در یک نخ اصلی مانند تسبیح قرار داد و سرنوشت همه را تعیین کرد؟ چگونه میتوان نگاه درستی به مجموعه معارف دینی و پیوند بین آنها، پیدا کرد؟ مهمترین فایده چنین تغییر نگاهی این است که تکلیف خودمان را تشخیص میدهیم.
ما در زندگی یک تکلیف بیشتر نداریم و فقط باید مراقب یک چیز باشیم نه صدها چیز!
کسی که نگاه درستی به مجموعه معارف دینی پیدا میکند، تکلیف خودش را تشخیص میدهد و میفهمد که ما در زندگی یک تکلیف بیشتر نداریم و فقط باید یک چیز را مراقبت کنیم، نه اینکه مراقب صدها بدی و صدها خوبی باشیم. باید دید آن یک تکلیفی که در همه دستورات خوب هست، کدام است؟
خداوند در قرآن کریم یکی از کارهای پیامبر(ص) را آموزش حکمت به بندگان خدا ذکر کرده و میفرماید: «وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ»(سوره آل عمران/164). در مورد کتاب و حکمت شاید کتاب(قرآن) از بیرون میآید و از طریق وحی میرسد، ولی حکمت یک جوشش درونی است. اگر کسی حکیم شود، درک درستی از کل دین پیدا کرده است و چنانچه روایتی را هم نشنیده باشد؛ وقتی آن روایت را میشنود، تصدیق و تأییدش میکند که باید همینطور باشد که روایت میگوید و من هم چنین نگاهی داشتهام. حکیم کل این حقیقت را شهود کرده است. اگر کسی دین را اینگونه دیده باشد، میتواند تصویر درستی از دین پیدا کند و آن را به دیگران هم منتقل کند.
مبارزه با هوای نفس، محور اصلی همۀ تکالیف و دستورات دین است/ دین، برنامه مبارزه با هوای نفس است.
انسان طوری آفریده شده است که میتواند خودش را تغییر و تکامل دهد و ارزش افزوده تولید کند. بهتر شدن و ایجاد ارزش افزوده به این نیست که یک آگاهی جدید پیدا کنیم، یا عمل بیشتری انجام دهیم. خوب شدن یا بهتر شدن به این است که به چیزهایی علاقه داشته باشیم و در نبرد بین این علاقهها، از یک علاقه سطحی بگذریم و به علاقهای عمیقتر برسیم. خوبی را در جریان یک تغییر باید به دست آورد.
انسان به این دنیا آمده است تا چیزهایی را دوست باشد ولی به برخی از آنها دست نزند و برخی از چیزهایی را که دوست دارد، نداشته باشد. در این مسیر، «علم» خدمتگذار این مبارزه است و «عمل» انسان هم وقتی ارزش دارد که در نتیجه این مبارزه باشد و دین هم برنامه مبارزه با هوای نفس است؛ یعنی برنامه مبارزه با برخی از علاقههاست. مبارزه با هوای نفس، محور اصلی تعریف هویت انسان و فلسفه خلقت انسان است و سایر نگاهها به فلسفه حیات و زندگی انسان را باید اصلاح کرد. در واقع مبارزه با هوای نفس محور همۀ تکالیف و دستورات دین است.