بسم الله الرحمن الرحیم
در دورههای تاریخ، با تغییر شرایط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی به تدریج تعاریفی که انسان از خودش دارد نیز تغییر میکند. در دنیای جدید تعریف انسان تنها به موجودی با نیازهای سادهی انسانهای نخستین مثل خوراک، پوشاک، نسلآوری و ... محدود نمیشود و روز به روز این تعریف پیچیده و گستردهتر میگردد. بدیهی است که به تبع آن تعریف زن و مرد هم متفاوت میشود.
امروزه زن به حضور در جامعه در موارد مختلفی چون تحصیل نیاز دارد و در جامعه نیز نیازهایی پدید آمده که نقش زن در رفع آنها مطرح میشود. حال سؤال این است که با این شرایط باید در گذشته ماند و با همان تعاریف با زن برخورد کرد و یا تسلیم زندگی مدرنیته شد و آن طور که غرب تعریف میکند با زن ارتباط برقرار کرد؟
قطعاً هیچ یک از این دو نمیتواند موجب شناخت هویت زن و تعامل صحیح با
او شود و لذا هر دو میتواند بحرانساز باشد. چرا که زنان، مادران جامعهاند و
مادران عقاید، تفکرات، اخلاقیات و به دنبال آن نحوهی عمل یک جامعه را شکل میدهند.
پس اگر آنها درست عمل نکنند حیات یک جامعه به خطر میافتد.
مطالب برگرفته از کتاب زن آنگونه که باید باشد از استاد طاهرزاده
خداوند در سوره اسراء میفرماید:
«وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلى کَثیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضیلاً »«یَوْمَ نَدْعُواْ کُلَّ أُنَاسِ بِإِمَامِهِمْ فَمَنْ أُوتىَِ کِتَابَهُ بِیَمِینِهِ فَأُوْلَئکَ یَقْرَءُونَ کِتَابَهُمْ وَ لَا یُظْلَمُونَ فَتِیلا»1
«ما بنی آدم را گرامی داشتیم و وسیلهی مسافرت آنها را در خشکی و دریا فراهم نمودیم و از رزقهای پاکیزه به ایشان دادیم و به طور اشکار آنها را بر
بسیاری از آفریدههای خود برتری دادیم. روزی که هر گروهی را با امامشان فرا
میخوانیم، پس کسی که کارنامهاش را به وجه یمین و مبارکش دهند کارنامه
خود را میخواند و به قدر
رشتهی درون هستهی خرما به آنها ظلم نمیشود».
در این آیات بیان شده است که روز قیامت یکی از دو جنبه یمین یا شمال هر
کس نامه اعمال او را دریافت میکند. در واقع انسان در اینجا (دنیا)، مسیری را طی میکند که در نهایت به یکی از آن دو جنبه میرسد یا به یمن و مبارکی نائل میشود یا
جنبهی شمال او ظاهر میشود.
برای رسیدن به جنبهی یمین نیاز به الگویی است که این جنبه، در خود او
رشد کرده باشد. در واقع باید امامی داشت. امام هر کس
شخصیتی است که مصداق مجموعه ارزشها و خصلتهایی است که او برای خود برگزیده و این
شخصیت را تا رسیدن به آنها دنبال میکند. الگو که مناسب باشد سطح نگاه از حد آب
و نان و دنیا بالاتر میرود و به افق بندگی خداوند دوخته میشود. برای مثال در مورد
زن وقتی که ارزشهای متناسب با فطرت خود را انتخاب کند و امامی چون فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را برای خود برگزیند امور
کم اهمیت برایش رنگ میبازد، گرفتار منیتها نمیشود و جنبهی یمین خود را رشد میدهد.
اما دیدگاهی که در مقابل عرضه میشود در عنوانهایی چون فمنیسم یا زن سالاری و ... با تغییر افق نگاه زن، منیت را در او رشد میدهد و او را در حد ظواهر پایین میآورد. زن را به رقابت با مرد وا میدارد و اجازهی پذیرش تمناهای مرد را برخلاف فطرتش به او نمیدهد. تکبر را در وجودی که مظهر اسم رحمت خداست به وجود میآورند تا به جای آن که از رد کردن تقاضای مرد اجتناب کند سعی در حذف و سلب امکان بروز از او بکند.
اینجاست که بعضی از احکام اسلام را زیر سؤال میبرند و با طرح شبهاتی سعی در فاصله انداختن بین زن و آئین مطابق با فطرتش دارند. مثلاً در مورد حکم دیه شبهه دو برابر بودن دیهی مرد نسبت به زن و خلاف عدالت بودن این حکم را مطرح میکنند. در صورتی که اگر دقت شود این حکم مطابق منافع زن است. چرا که آن چه به عنوان دیه پرداخت میشود به بازماندگان متوفی میرسد و بنابراین اگر مرد سرپرست خانواده از دنیا برود این حکم اسلامی میتواند کمکی برای تأمین هزینههای زندگی زن باشد بنابراین حکم دیه بر اساس نیاز اقتصادی زن است و نه ارزش مرد.
جریانهایی نظیر فمنیسم با روح سکولاری و نگاه ضد دینی خود، از طریق فربه کردن من زنان بزرگترین ظلم را به آنها کردهاند. این منیتهاست که باعث برخورد بین زن و مرد و متلاشی شدن خانواده میشود. در صورتی که اگر چنین ارزشهای نادرستی، به تقلید، در جامعه پدید نمیآمد و مقصد حاکم شدن حکم خداوند بر تمام ابعاد زندگی انسان بود، دیگر این رقابتها معنایی نداشت.
ریشهی تضادهای امروز زن همینجاست که با وجود آنکه فطرتاً تمایل به پذیرش تمناهای مرد دارد، برای خود تمناهایی درتقابل با او قائل میشود ...
1. آیه 70 و 71 سوره مبارکه اسراء
واحد خواهران