"بسم الله الرحمن الرحیم"
"شاخص ها و بایدهای تشکیلات موفق انقلابی" :
"مدیریت متمرکز"
من اگر بخواهم تشکیلات درست کنم و اعضای آن تشکیلات، به قول شما بازوهایش، همین برادران و خواهران روشنفکر و هنرمند انقلابی باشند، این با اسم نمیشود. خاصیت مجموعههای انسانی این است. اگر کسی در امور حزبی و تشکیلاتی کار و فعالیت کرده باشد، اینها را خوب میداند. بنده چون سالهاىِ متمادی در تشکیلاتِ دولتی کار کردهام، کار و فعالیت در حزب و نظایر آن، به جای خود محفوظ ، میدانم که مجموعهی تشکیلاتی، حیاتش به این است که از بالا مرتّب زیر نظر باشد. یعنی یک نفر، دائم به آن تشکیلات نگاه کند. این نگاه، مثل نور چراغ قوّه است و تا زمانی که به یک نقطه افتاده باشد، آن نقطه روشن است. اما به مجرّدی که چراغ قوّه را گرداندید، دیگر آن نقطه روشن نیست. کسی که بالا سر است، باید دائم مجموعه را زیر نظر داشته باشد و با چشم و نگاه اوست که مجموعه جان میگیرد. «نگاه» که عرض میکنم، نگاه ظاهری نیست؛ مقصود، مدد رساندنِ فرد ناظر و بالاسر است. با این حساب، آیا من فرصتِ نظارت بر مجموعهی مورد اشاره را دارم؟ معلوم است که ندارم. اگر واقعاً به این نتیجه میرسید که این مجموعه، احتیاج به یک تمرکز دارد و آن تمرکز هم منافات با تجمّعهای کوچکتر ندارد، خودتان قدم پیش بگذارید. خوب؛ امروز بارزترینِ این تشکیلات، حوزهی هنری است. تشکیلات دیگری هم از قبیل «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان» و مجموعههای به اصطلاح غیر سازمانی، مثل همان گروهی که اسم آوردند، داریم. آقایانی که هستند، آن نویسندگان و هنرمندان، همه در آن، جا بگیرند.
مجموعهای تشکیل دهید که همهی اینها در آن، جا بگیرند و ریاستی هم برایش انتخاب کنید. از میان خودتان یک مجموعهی سه الی پنج نفری، واقعاً انتخاب کنید. ولو فردی را در این مجموعهی کوچک، چندان هم توانا نمیدانید؛ ولی هنگامی که این مجموعهی سه الی پنج نفری، مطلبی را عنوان کرد و سخنی گفت، همه قبول کنند. البته مجموعهی منتخب هم احترام خودشان را نگه دارند و زیادهگویی نکنند؛ مقداری بگویند. اگر چنین مجموعهای به وجود بیاورید، خیلی خوب است.[1]
"انشعاب خطرناک است"
هر تشکیلاتی، تشکیلات یک خانواده هم همینطور است، باید منسجم باشد، تا مورد اعتماد قرار بگیرد. ما باید به هم پیوسته باشیم.[2]
حواستان باشد؛ انشعاب و انشقاق و دودسته شدن خطرناک است؛ یکی به خاطر یک فکری از مجموعهای جدا بشود، باز یکی دیگر از آن طرف به خاطر یک فکر دیگر جدا بشود؛ در حالی که این فکرها ممکن است درست هم باشد، اما آنقدر اهمیت نداشته باشد که انسان این یکپارچگی را به خاطر آن به هم بزند. بنده که عرض کردم اتحاد ملی، خوب، اتحاد ملی برای شما دانشجویان بسیجی از همین بسیج خودتان شروع میشود: اتحاد سازمانی و تشکیلاتی. نگذارید شما را تکهتکه و پارهپاره کنند.[3]
"نظم سازمانی ، باید باشد"
بدون سازماندهی، بدون تشکیلات، مدیریت امکان ندارد و کار هم پیش نمیرود. نخیر، بنده معتقد به نظم سازمانی هستم؛ اما معتقدم که این نظم سازمانی نباید ما را از هویت خودمان خارج کند.[4]
طبیعی است که اساس کار، تشکیلات است. شکی نیست که تا تشکیلاتی نباشد، هیچ چیزی بر اساس آن نمیشود بنا کرد؛ لیکن در ایجاد تشکیلات نباید خیلی معطل ماند.[5]
"با روحیه و فرهنگ جهادی وارد میدان شوید"
ر نظام جمهوری اسلامی و به برکت انقلاب اسلامی، همه تلاشها سرعت و کارایىِ مضاعفی پیدا میکند. آنچه انقلاب اسلامی به مردم ما داد، فرهنگ جهادی بود. فرهنگ جهادی در همه صحنهها و عرصهها بهکار میآید و در زمینه کارهای زیربنایىِ کشاورزی و دامداری و امثال اینها هم از اوّل انقلاب، روح و فرهنگ جهادی وارد میدان شد. بعضی از صاحبنظران درباره انقلاب های دنیا اینطور اظهار نظر کردهاند که انقلاب ها بعد از آن که به پیروزی رسیدند، سیال بودن و جوشندگی و تحرّک و پیشرفت آنها از بین میرود و به دستگاههای ایستا و بی تحرّک تبدیل میشوند. ممکن است در برخی از انقلاب ها همینطور باشد، ما نسبت به آنها قضاوتی نمیکنیم، اما در مورد انقلاب ما پدیدهای دیده شد که این فرضیه را از کلیت انداخت و در اینجا غلط از آب درآمد؛ زیرا خودِ انقلاب دستگاههایی را بهوجود آورد که در ذاتشان حرکت و جوشش انقلابی و سریع و جهادی وجود داشت. ... این روحیه حرکت عمومی، این دلسوزی، این ورود در صحنه کار و ابتکار، این کمک رسانىِ انبوه، مخصوص ملتی است که دل او از حرکت جهادی گرم است و جوشش جهادی در دل او وجود دارد. این همان روحیه بسیجِ دوران دفاع مقدّس است؛ این همان روحیه سنگرسازان بیسنگرِ جهاد سازندگی است که غسل شهادت میکردند، روی بولدوزر مینشستند تا خاکریز بزنند. ما این روحیه را باید حفظ کنیم. این روحیه با کار علمی و نظم تشکیلاتی هیچ منافاتی ندارد؛ بلکه اتفاقاً کار علمی را هم همین روحیه جهادی بهتر میکند.6
یکی از دستگاهها جهاد سازندگی بود، یکی از دستگاهها سپاه
بود، یکی از دستگاهها بسیج بود. اینها دستگاههایی هستند که شکل اداری و ثابت و
ایستا و متحجّر و منجمد نداشتند. ولو سازماندهی و تشکیلات و نظم در اینها وجود
داشت، اما همان حالت حرکت، پیشرفت و جهش که در خود انقلاب موجود بود، در اینها هم
وجود داشت و ما اثرش را هم در بیرون دیدیم. در دفاعِ هشت ساله، بسیج و تحرّک مردم
را دیدید. در میدان کار و سازندگی و پیشرفت، روحیه جهادی را دیدید، که البته مخصوص
جهاد سازندگی هم نماند؛ این روحیه در بسیاری از دستگاهها رسوخ کرد.7
واحد خواهران
[1] 1۳۸۲/۱۰/۱۴بیانات در دیدار جمعی از کشاورزان
[2] همان
[3] ۱۳۸۶/۰۲/۳۱بیانات در دیدار اعضای بسیج دانشجویی دانشگاهها
[4] بیانات در دیدار اعضای نمایندگی رهبری در دانشگاهها 89/4/20
[5] ۱۳۷۰/۰۷/۰۴بیانات در دیدار اعضای شورای عالی مجمع جهانی اهلبیت(ع)
۱۳۷۳/۰۴/۲۲-6بیانات در دیدار هنرمندان و مسئولان فرهنگی کشور
۱۳۷۰/۰۲/۰۳-7بیانات در دیدار نمایندگان فرهنگی ایران در خارج از کشور