بسم الله الرحمن الرحیم
با توجه به آنچه در مطالب قبلی زن آنگونه که باید باشد، گفته شد؛ زن ومرد باید از منیت ها آزاد شوند تا توحیدی شوند وبا جدا شدن از منِ خود، به وجودی برتر اتصال یابند.ازدواج بستری است تا این رهایی را آسان تر وامکانش را مهیاتر کند. با ازدواج برای زن وشوهر زندگی جدیدی بوجود می آید وعملا وارد ساحت دیگری می شوند که قبلا در آن ساحت نبوده اند وبر اساس نظام حکیمانه خداوند نسبت به هم عُلقه پیدا می کنند. اولین نتیجه ازدواج این است که انسان، دیگر برای خودش نیست. در واقع با ازدواج یک حلقه ی توحیدی شکل می گیرد.توحید خانواده به معنای نفی فردیتِ فرد در جمع است؛ به این معنا که در خانواده توحیدی دیگر شما نمی توانی خودِ فردی ات باشی واگر بر منیت خود اصرار بورزی زندگی را هم برای خود جهنم ساخته ای وهم برای دیگران.اساسا هر کس به اندازه ای در خانواده اش خوشبخت است که توانسته باشد در مقابل هسته خانواده به نفی خود فردی دست یابد.یعنی در راستای حکم خداوند هر یک از زن ومرد امیال فردی خود را برای یک هدف بزرگتر نفی می کنند وهر یک دغدغه کمال دیگری را دارد و سود خود را در تعالی دیگری می جوید.
خداوند برای اینکه دل مارا در کثرت ها وتضادها به توحید برساند، بستر خانواده را فراهم می کند.اما گاهی زن وشوهر با پذیرش حاکمیت رأی ونظر یکی هم به خود وهم به همسر خود بزرگترین ظلم را می کنند.در حالت مردسالاری مردها عملا به جای ایجاد هسته ی توحیدی خانواده، خواسته ی خود را حاکم می کنند وزندگی را نابود می کنند وبا پذیرش زن سالاری نیز بارشد منیت زن او را نابود می سازند.این است که هر کدام از زن ومرد شدیدا در راستای رشد فردیت یک خودِ فربه پیدا کرده اند واز طرف دیگر معنای زندگی توحیدی را گم کرده اند.
در خانواده توحیدی تواضع در مقابل حق همسر بسیار نجات دهنده است چون تکبر را می شکند.اما تواضعی که فرهنگ لیبرالیسم در مقابل زنان پیشنهاد می کند عملا یک نوع ذلت است وتوحید خانواده را از بین می برد.با این نگاه می توان مفهوم این سخن پیامبر(ص) را درک کرد که "هر کس ازدواج کند نصف دین خود را به دست آورده پس باید برای نصف دیگر دینش تقوی پیشه کند." توحید یعنی خودت را نفی کن تا خدا را جای آن بیابی وکسی که ازدواج توحیدی داشته باشد نصف این راه را پیموده است وخود را نفی کرده است و نصف دیگر راه می ماند. از این رو جهاد زن شوهر داری می شود چون او با نفی خودش ورعایت حقوق همسرش احیا می شود .پیامبر می فرماید اگر بنا به سجده بود به زن می گفتم تا به شوهرش سجده کند از آن جهت که پذیرای مدیریت او باشد وبا این پذیرش خودش را در هسته ی توحیدی خانواده فانی کرده وحیات معنوی اش را احیا کند. بنابراین همسر هر کس موجب آرامش اوست، برای اینکه متذکر حیات توحیدی جاری در خانواده است.
زن آنگونه که باید باشد
اصغر طاهر زاده