بسم الله الرحمن الرحیم
ما مهدویت را نفهمیده ایم! اگر به درستی در زندگی خودمان بیاندیشیم،می بینیم که ما با خیلی از مفاهیم عجین شده ایم،درحالیکه آن مفاهیم تاثیر در زندگی ما نگذاشته اند.یکی از این مفاهیم عظیم و پربار،مبحث "مهدویت" است که ما از ابتدای آشنا شدن با بحث های اعتقادی،با آن آشنا شده ایم و به جزئی لا ینفک از زندگی ما تبدیل شده است.اما براستی چرا این مفهوم عظیم در زندگی ما بی تأثیر و یا کم تأثیر بوده است؟
خیلی از اوقات،فهم نادرست و ناقص ما از یک مفهوم سبب می شود که صرفا آن را لقلقه ی زبان کنیم.به عبارتی فهم نادرست و محدود از یک مفهوم،سبب می شود که ما نتوانیم از تمام ابعاد و پتانسیل آن در زندگی خود بهره ببریم.
در رابطه با مبحث"مهدویت"،اگر به عمق اعتقاد خودمان دقت کنیم و آن را بکاویم،میبینیم که حقیقتا برای رسیدن به آن اهداف مد نظر ما از "مهدویت"،نیاز چندانی به وجود حضرت حجت(عج) و یا حضور ما در میدان نیست.
گاهی ما مفهوم مهدویت را تقلیل میدهیم صرفا به یک منجی که میخواهد ظلم را برچیند و عدالت را بگستراند چه اهدافی از این دست که در این صورت،وجود شخصی با این خصوصیات مد نظر ما چندان ضرورتی ندارد.وگاهی صرفا یک دیدگاه سنتی مطرح میشود،بدین شکل که شخصی از خاندان پبامبر خاتم خواهد آمد و کارهایی خواهد کرد.که در این دید هم آمدن حضرت چیز قابل تحصیلی برای ما نیست و حضور ما در میدان چندان ضرورتی ندارد.
مشکل ما این است که "مهدویت" را نفهمیدهایم.برای فهم درست "مهدویت"،باید ضرورت "امامت" و "رسالت" و "دین" مطرح شود که انشاالله مطرح خواهد شد.