بسم الله الرحمن الرحیم
فهم درست امامت،لازمه ی فهم درست مهدویت است
فهم درست "مهدویت"،نیازمند فهم درست مسأله "امامت" است.اگر ما توانستیم که ضرورت "امامت"را درک کنیم،بحث "مهدویت" هم برای ما روشن میشود.
گاهی فهم ما از "امامت"،صرفا یک فهم تاریخی و عدالت طلبانه است بدین شکل که در یک برهه ی تاریخی،کسانی خلافت را غصب کرده و حکومت را از شخصی عادل که امیرالمؤمنین(ع) باشد درآوردند.
در این حالت،این سؤال مطرح میشود که "مگر حکومت ایشان چه چیزی را به ما میداد که حکومت غاصبان نداد؟"،ما میبینیم که حکومت خلفای اول و دوم،حکومتی عادلانه بوده است،به عنوان مثال در تاریخ نقل میکنند که عمر،فرزند خود را که به جرم شرب خمر حد زده بودند،از بیم اینکه "نکند،کارگزاران در جاری کردن حد او به خاطر فرزند خلیفه بودنش کوتاهی کرده باشند!!"دوباره حد میزند در این صورت،این مساله اینگونه مطرح میشود که مردم،خوبتری را کنار گذاشتند و خوبی را انتخاب کردند که چندان فرقی هم با هم نمیکردند!
باید بدانیم که با اینگونه فهم از "امامت"،نه ضرورت امامت درک میشود و نه ضرورت مهدویت.برای فهم درست از امامت،باید بدانیم که امامت،جزئی از اصل دین است و نه چیزی فرع بر آن؛همانطور که آیه قرآن میفرماید:"الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی" باید بدانیم که دین بدون امام ناقص است و در صورت کنار گذاشتن امام،انگار که جزئی از اصل دین را کنار گذاشته ایم!
در یادداشتهای دیگری،بحث ضرورت امامت و رسالت و دین فهم درست از آنها بیشتر مورد بررسی قرار میگیرد.