بسم اللّه الرحمن الرحیم
حقیقت شیعه گرایی آن است که نمیتواند به عقل و قلب خود دروغ بگوید.شیعه همواره به چیزی در نظام سیاسی جامعه نظر دارد که عقل و قلب به دنبال آن است و آن حاکمیت امام معصوم است.با اینکه دولت انگلستان قوی ترین روشنفکران را در کنار رضاخان بیسواد قرارداد تا او را حفظ کنند چون شیعه نظر نظر به جایی دیگر دارد تلاش های امثال"تیمور تاش" و "محمد علی فروغی"هیچ نتیجه ای نداد.
درست است که اگر ملتی هویتی قدسی و الهی نداشته باشد به راحتی به رنگ فرهنگ مدرنیته در می آید ولی آن ملت شیعیان اهل بیت نیستند.شیعه در غوغای تقدس زدایی بعد از رحلت پیامبر(ص) خانه ی گِلی فاطمه الزهرا(س) را حقیقت دید نه کاخ سبز معاویه را.زیرا نخواست این دروغ بزرگ را بپذیرد که غیر معصوم امکان حاکمیت در امور فردی و اجتماعی جامعه را دارد.
شیعه در طول تاریخش یک روز را بدون حاکمیت امام معصوم نپذیرفته زیرا در آن صورت از آرمان های مقدس خود در زندگی فردی و اجتماعی باز می ماند؛به همین جهت هم رنگ دوران های ظلم و فساد را به خود نگرفته است.
اگر آرمان های مقدس شیعه در منظر جوانان ما قرار گیرد هرگز چنین بحرانی رو به رو نمیشوند که کشورهای غربی با آن رو به رویند.دل جوان در هوای وطن اصلی اش یعنی انس با خدا و محبت اهل بیت است.اگر بستر سیاسی و آموزشی جامعه طوری شکل گیرد که ما را به فرهنگ غرب دعوت نکند به سرعت با نسلی رو به رو می شویم که وفادار به نظام اسلامی و ارزش های الهی است.
ما انقلاب را در هویت اصلی اش که همان روح تشیع است نگه نداشتیم و نا خود آگاه جهت آن را به فرهنگ مدرنیته نزدیک کردیم ما به اندازه ای که به مدرنیته نزدیک شدیم از اهداف انقلاب اسلامی فاصله گرفته و مستأصل گشتیم.
برگرفته از کتاب انقلاب اسلامی، برون رفت از عالم غربی