بسم الله الرحمن الرحیم
اگر معلوم شود که ما از طریق فرهنگ تشیع و انقلاب اسلامی چه اهدافی را باید تعقیب کنیم و از آن طریق در چه مسیر با برکتی قرار میگیریم و تصمیم به ایجاد تمدن اسلامی هم اکنون ما را وارد چه اردوگاه عظیمی میکند و از طرف دیگر معلوم شود که فرهنگ مدرنیته چگونه همه ی هویت انسانی ما را می رباید،می توانیم به آینده امیدوارباشیم،وقتی انسان متوجه شد بزرگتر از آن است که با یک زندگی معمولی و با روزمرگی ها خود را تمام کند به خود می آید و مسیر زندگی خود بسوی غرب زدگی را بازخوانی میکند.باید از خود پرسید با نزدیک شدن به فرهنگ غرب،چه چیزهایی را از دست داده ایم و چه چیز هایی را به دست آورده ایم؟
همه ی کار فرهنگ غربی آن است که گذشته ی انسان ها را از آن بگیرد.
در هر برهه ای از زندگی و تاریخ که به غیر از حق نظر کردیم،نه تنها اهداف حقیقی خود عقب افتادیم بلکه سقوط کردیم.
امربه معروف هم اگر به شکلی باشد که کسی حکم خدا را تذکر دهد ولی برای تحقیر طرف مقابل باشد،بسیار ضرر دارد.این غیر از آن است که در فضایی دوستانه به طرف بگوییم، حکم خدا را به پا دار.گاهی امر به معروف هایمان تحمیل خودمان است به بقیه.و مسلما آن فرد چنین برخوردی را که با نفس اماره همراه است نمی پذیرد.باید این قاعده را فراموش نکنیم،هرجا که جز حق مطرح باشد،خودمان و بقیه را به آتش می زنیم.
اگر کاری برای خداست،علاوه بر آن که باید عقل بکار گرفته شود باید نفس اماره هم در میان نباشد.فقط اسمش برای خدا نباشد،رسمش هم برای خدا باشد.توجه کنیم که اولا:هرجا نفس اماره باشد کار به نتیجه نمیرسد،حتی اگر ظاهر قضیه دفاع از اسلام و ارزش های اصولی اسلام و انقلاب باشد دوما:متوجه باشیم با انقلابی روبه رو هستیم که ریشه در تشیع دارد و دل مردم ایران با آن مکتب آشنا است.زود نباید فکر کرد که اگر جریان غرب زده خواست مردم را به طرف خود بکشاند موفق میشود.مردم بلافاصله خود را براساس ملاک های تاریخی مکتب تشیع بازخوانی میکنند و بسوی ارزش های عدالت و معنویت بر میگردند.