بسم الله الرحمن الرحیم
امید به رهایی
گاهی انسان ها آن وسعتی که باید پیداکنند را دست کم می گیرند و عمق فاجعه ی دوری از آن وسعت را که تمام انسانیت آن ها را می رباید،نمیشناسند،چنین انسان هایی وضع موجود خودراپذیرفته اند و منتظر منجی نیستند.بعضی از انسان ها ارزش خود و کمالات انسانی را می شناسند ولی چون فاجعه را عمیق و وسیع میبینند نمیتوانند در خود امید رهایی را شکوفا کنند.درمقابل دونوع شخصیت مذکور عده ای هستند که در عین شناخت عمق فاجعه میدانند که در دل هر فاجعه ای سنت خداوند این است که نوری برای نجات و دریچه ای برلی رهایی می فرستد.شخصیت نوع سوم علاوه بر این که منجی را به عنوان رحمت خدا به خوبی می شناسد،در ایجاد فرهنگ توجه به منجی با تمام وجود کوشااست.این افراد در عین این که همواره حیات برین خود را مد نظر دارند،راه رسیدن به زندگی متعالی را هرگز فراموش نمی کنند.
بزرگ ترین ظلم به خود آن است که غفلت کنیم چه بزرگی ها در جان ما هست و میتوان بدان دست یافت.ظلم بزرگتر نادیده گرفتن ربوبیت پروردگار است و اینکه فراموش کنیم خداوند همواره دریچه هایی برای تعالی حقیقی افراد و جامعه فراهم نموده.
آری!فاجعه ای بزرگتر از این،تاریخ بشر را تهدید نمی کند که برای دریچه های تعالی بخش ارزش لازم را قائل نباشد و نسبت به حقیقت و جایگاه آن درست فکر نکند.
نقطه ی شروع انحراف در هر ملتی از اینجا شروع میشود که راه برون رفت از ظلمات دورانش را درست نشناسد و از آن استقبال نکند.
خداوند در آیه ی94سوره ی اعراف می فرماید و در هیچ شهری و قومی پیامبری نفرستادیم مگر آنکه مردمش را به سختی و رنج دچار کردیم تا مگر به زاری در آیند.یعنی خواسته با آوردن انواع سختی و به میدان آوردن انواع توسلات،راه آسمان را برایشان باز کند تا گذشته ی شرک آلود غفلت از راه های معنوی را از سر بیرون کنند.به همین جهت در آخر آیه می فرمایند تا افق های برار معنوی جلوی جان شان باز شود.سپس در آیه ی بعد می فرماید آنگاه جای سختی ها را با راحتی ها و آلودگی ها عوض نمودیم تا آنجا که آن سختی ها را فراموش کردند و گفتند به پدران ما نیز به حکم طبیعت رنج ها و راحتی ها می رسید،پس به ناگاه آنان را گرفتیم در حالی که موضوع را نفهمیدند و آن گرفتن را غلط تحلیل کردند علت نابودی آنها این بود که نتوانستند جایگاه سختی های اولیه و راحتی های بعدی را به خدا نسبت دهند و راه خود را بسوی آسمان بگشایند.