بسمالله الرحمن الرحیم
امام(ع) غایب اند، یعنی اوّلاً؛ مقام امام، فوق عالم است. ثانیاً؛ در تمام عالم حاضراند.امام(ع) را کاری از کار دیگر باز نمی دارد. مقام ایشان، مقام عظمایی است که همة عالم را تدبیر می کند و همه جا در قبضة اوست بدون این که از آن مقامِ اعلای خود خارج شوند.
امام بر تن خود و بر کلّ جهان حاکم است یعنی تن ایشان برایشان محدودیتی ایجاد نمی کند
و چون حاکم بر بدن خویش است، می تواند هر وقت که خواست تن خود را حاضر کند. در روایت است که وقتی حضرت(ع) ظهور می کنند، همة مردم ایشان را می شناسند؛ چراکه بین مردم بوده اند، نه این که فقط بین مردم اصفهان یا تهران یا جای دیگر بوده اند، بلکه همه جا حاضرند و به هر نحوه که خواستند با بدنی که اراده کنند ظاهر می شوند و به هیچ جا محدود نمی شوند.
و این نوع حاضر کردن این طور است که هر جا بخواهد می تواند بدن را ایجاد کند، نه این که بدن را از جایی به جای دیگر حرکت دهد، زیرا بردن و حرکت دادن محتاج زمان است.
عمده آن است که ما بتوانیم مقام امام(ع) را به آن شکلی که قرآن معرفی می کند بشناسیم. قرآن، مقام امام را چنین می داند که: «وَ جَعَلْناهُمْ اَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ اَوْحَیْنا اِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْرات»(14)؛ یعنی ما آن ها را امام قرار دادیم و فعل خیر به آن ها وحی کردیم. پس طبق این آیه، فعل آن ها، عین وحی الهی است و این مقام عجیبی است که عمل آن ها عیناً وحی الهی است، نه این که به آن ها دستوری داده باشند و آن ها طبق دستور عمل کنند.
مقام امام زمان(عج) از این نوع مقام است، چون همان طور که در تفسیر آیه124 سوره بقره مطرح است، ائمه شیعه که فرزندان ابراهیم(ع) هستند، همگی دارای مقام امامتی هستند که قرآن از آن سخن می گوید.
انسان با ریاضت کشیدن لایق رؤیت می شود. روحش بالا و بالاتر می رود و می تواند حضرت را رؤیت کند.
چنانچه به واقع رؤیت آن حضرت واقع شد این رؤیت ناگهان تبدیل به غیبت حضرت می گردد.(در واقع امام همان طور که از افق جان آن فرد ظهور کردند، از همان افق غایب شدند)
مقام امام طوری است که توجّه و ظهور در هر مکان ، مانع توجّه و ظهور در مکان دیگر نمی باشد؛ زیرا ایشان را کاری از کار دیگر باز نمی دارد و همه چیز در قبضة ایشان است.
مثلاً وقتی شما به حرف های کسی گوش می دهید، در عین حال او را می بینید و صدایش را می شنوید و به حرف هایش هم فکر می کنید؛ چون شما وجود مجرّد و فوق عالم مادّه هستید، دیدنتان مانع شنیدن و فکر کردنتان نیست. شما شنوا و بینا هستید، امّا ذات شما شنوایی و بینایی نیست، چون در عین این که خودتان تماماً می بینید و فکر هم می کنید، «منِ» شما در تنتان حضور «کامل» و «تمام» دارد و عرض شد مَثَل امام در هستی، مَثَل منِ شما در تنِ شماست؛ پس امام(ع) از همة موجودات در عالم حاضرتر است در عین این که خودش در جای خودش می باشد. و چنانچه عرض شد، وجود امام حتّی از ملائکه هم برتر و حاضرتر است.
خداوند برای هدایت انسان ها، عین الانسان را که همان امام باشد خلق فرموده تا هرکس که بخواهد به انسانیت واقعی دست یابد با توجّه به امام معصوم این کار برایش ممکن گردد
. برای انسان شدن هم فقط و فقط یک راه وجود دارد و آن این است که به عین انسان رجوع کند.
امام زمان(عج) عین الانسان می باشند. من و شما به اندازه ای که به امام زمانِ خود نزدیک شویم، بهره ای از انسانیت داریم.
پس هرکس که به امام زمان(عج) نزدیک تر است، انسان تر است و هر که از او دورتر است، از انسانیت دورتر است و در واقع آدم نیست، بلکه ظاهرش، ظاهر آدم است.
روایات شیعه می فرماید: در بدو ورود به برزخ اوّل از عقیده سؤال می شود و بعد از اعمال. اوّل از ولایت و امام سؤال می کنند بعد از نماز و روزه ؛ یعنی آیا به امام زمانت نظر داشته ای یا نه؟ اگر امام زمانت را نشناسی، تو اصلاً کاری نکرده ای، چون به مقصد خود که عین الانسان است نظر نداشته ای.
امام زمان انسان کامل و معیار و ملاک برای ماست
ما هر اندازه که به امام زمان نزدیک تر باشیم و کار هایمان بیشتر مطابق ایشان باشد به انسان کامل نزدیک ترهستیم.
پس اگر انسانیت می خواهیم باید اولا به امام زمان نزدیک شویم و ثانیاکارهای خود را مطابق ایشان انجام دهیم.
امان زمان کسی است که تمام ابعاد وجودش رو به سوی خدا دارد یعنی تنها به خدا نظر دارد پس معصوم است و عصمت دارد. به خاطر همین امام زمان سند رد و قبول خداست یعنی اگر ایشان قبول کنند یعنی خدا قبول کرده است و اگر رد کنند یعنی خدا رد کرده است.امام زمان واسطه ی فیض اند و اگر خدا چیزی بخداهد به کسی بدهد به واسطه ی ایشان می دهد.
پس اوّلاً؛ یک دل حقیقی در عالم هست که همة دل ها باید توجّهشان به او باشد. ثانیاً؛ ملاک ارزیابی هر کس نزد خدا، هماهنگی با او و جلب رضایت او را نمودن است.
هر طور که امام زمان(عج) با تو هست، من هم که خدای تو هستم، همان طورم با تو؛ پس زیر این آسمان یک قلب کلّی هست که ملاک رضایت و غضب خدا است و هر کس باید خود را با او هماهنگ کند.
به جهت آن دل پربرکت و نور است که امام زمان(عج) را «مُنتظَر» نام نهاده اند یعنی دلی که خداوند هم منتظِر اوست و هر کس هر دلی را نزد خداوند بیاورد، خداوند انتظار دارد بهره ای از آن دلِ سلطان دل ها، یعنی دل امام منتظَر را با خود آورده باشد، از برای آن که دل قطب عالم، فقط دل است و همه منتظِر آن دل هستند. چراکه در روایت داریم: «لَوْ بَقِیَتِ الْاَرْضُ بِغَیْرِ اِمامٍ لَساخَتَ» اگر حجّت خدا نباشد، زمین فرو می ریزد، چون هستی بدون قلب نمی شود، در واقع وجود آن حضرت عامل امان و حیات عالم است، پس تو هم باید به آن حضرت وصل شوی تا از وسوسه ها و انحرافات امان یابی.
تمام مشکلات ما ناشی از این است که از امام زمان(عج) دور شده ایم. نجات یک ملّت به امام زمان(عج) وابسته است.
امام زمان(عج) در زمان غیبت مثل خورشیدی که نورش پشت ابر است، فیض می رساند. علّت عدم بهره برداری از فیض آن حضرت خودمان هستیم. امام غایب نیست، ما غایبیم. ماییم که دنیایی شده ایم. اگر یک زندگی دینی را آغاز کنیم، با یک نظر امام زمان(عج) جوهر ما عوض می شود و مسّ وجودمان کیمیا می گردد. مزّه آدم شدن را اگر بچشیم، چیز دیگری برای ما مزّه دار نخواهد بود.
عمده آن است که معنی واقعیِ انسان بودن را که به نزدیکی به امام زمان(عج) است درک کنیم و بدانیم مسلّم هر کس به هر جا رسید از دریچه نظر آن حضرت رسید.