بسمالله الرحمن الرحیم
تا اینجا تئوری مسئله روشن شد که یک وجود غیبی کلی به نام عین الانسان در هستی وجود دارد و شما برای انسان شدنتان یک راه بیشتر ندارید و آن اینکه از طریق باطن،با باطن انسانی و باطن هستی مرتبط شوید و انسانیت بگیرید.این را توسل انسان به ولایت گویند.
به صورت کلی خاصیت آدمی این است که اگر بداند مقامی و جایگاهی بالاتر از این جایی که هست وجود دارد،طالب آن جایگاه خواهد شد.به طور مثال یک جنین تا وقتی که متوجه شود که دنیایی بزگتر در انتظار اوست از جایگاه خود راضی است و طلب دنیا را ندارد،اما اگر متوجه این قضیه شود قطعا خواستار دنیا است.
حال مشکل دقیقا همینجاست که نمیدانیم کل الانسان در این جهان وجود دارد،انسانی که نهایت جایگاه را از نظر معنوی دارد و وجه خدا در روی زمین است. و وقتی آدمی این را نداند یقینا خواستار نزدیکی به این مقام و این انسان نیست و همچنین تلاشی هم برای شبیه کردن خود به این انسان کامل نمی کند.
مشکل در شناخت های ما در مورد امام زمان است،اطلاعاتی که فقط مشخصات شناسنامه ای این حضرت است نه شناختی که از جایگاه و مقام ایشان باشد.برای رفع آن باید این معرفت را افزایش داد.چرا که انسان برای کامل شدن در تمامی ابعاد وجودی خود نیاز به یک انسان کامل داد،حال این انسان چه پیدا باشد و چه پنهان،چون که نیازمند حیات جسمانی او نیستیم و باید با باطن او ارتباط برقرار کرد.
مرحوم آیت الله طهرانی از قول ایت الله قاضی طباطبایی نقل میکنند که:(اگر کسی درست سیر و سلوک کند،حتما خداوند او را به مسیر اهل بیت می کشاند.)
با توجه به همین نکته به این موضوع پی میبریم که اگر کسی در مسیر اهل بیت نیست،به درستی سیر و سلوک نکرده و احتمالا مصداق آیه *هل ننبئکم باالاخسرین الاعمال.....*شده و به خیال خود فکر میکند در مسیر است ولی راه درست را در پیش نگرفته.
حسن ختام کلام:یک وقت عشق به حضرت حجت دکان داری است و یک زمانی بیدار باش است.نسل نو که نسلی بیدار است حیف است که از ارتباط قلبی با انسان کامل محروم باشد.اگر شما رسیدید به اینکه کسی هست که به شما کمک جدی میکند،یعنی تمام انسانیت شما را هدایت می کند پس باید با او ارتباط داشته باشید آن هم ارتباطی ارادتمندانه.
حداقل روی این مطلب فکر کنید.