بسم الله الرحمن الرحیم
طبق روایات پیامبر اکرم در مورد اینکه دین اسلام به چه کسی ختم می شود در متون روایی شیعه و اهل سنت هیچ مشکلی نداریم. بارها حضرت رسول فرمودند من شما را بعد از خود سرگردان نمی گذارم.
کتاب خدا و اهل بیت که از هم جدا شدنی نیستند و تا قیامت باقی هستند.( حدیث ثقلین)
+ از زمان امام رضا به بعد خطر از دست دادن ائمه بیشتر وجود داشت مثلاً امام هادی علیه السلام گاهی از پشت پرده با مردم سخن می گفتند چون هم شرایط خفقان حاکم اجازه ارتباط امام با مردم را نمی داد و هم امام میخواستند مردم را برای ارتباط غیبی با امامشان آماده کنند. فلسفه غیبت صغرا همین است که تدریج مردم بفهمند در شرایطی که در دنیا به وجود آمده باید از دور و یا با واسطه با وجود غیبی امام ارتباط داشته باشند، بنابراین دوازدهمین امام با ارتباط غیبی خود ما را هدایت میکنند .
از زندگی امامان معصوم متوجه می شویم که در هر شرایط باید دیندار بود. یعنی در هر شرایطی از حاکمیت کفر باید در مسیر هدایت بودچه حکومت معاویه ای چه یزیدی. همین طور که یازده امام آمدندتا نمونه زندگی صحیح در شرایط گوناگون تاریخ را به ما نشان دهند تا ما بی الگو و اسوه نباشیم. (هدایت تشریعی)
یعنی در هر شرایطی از حاکمیت کفرباید در مسیر هدایت بود.
نکته ی بعد این است که یکی از ویژگی های امام معصوم علاوه بر هدایت تشریعی توانایی هدایت باطنی یا هدایت به امر است. خداوند در آیه ۷۳ سوره انبیا درباره فرزندان حضرت ابراهیم میفرماید ما امامانی را قرار دادیم به امر ما هدایت کنند، علامه طباطبایی رحمة الله علیه در المیزان می فرمایند: مقام امر ،مقام کن فیکون است .همانطور که خدا در آیه ۸۲ سوره یاسین می فرمایند :امر خدا اینگونه است که هر گاه چیزی را اراده کرد که بشود،مثل این است که بگوید،ایجاد شو و بشود.
با توجه به این دو آیه علامه طباطبایی می گوید مقام امام در هدایت انسانها مقام کن فیکون است،
یعنی مقام تحقق و ایجاد بدون زمان است، یعنی امام که خلیفه خداست هم مظهر خلق یعنی ایجاد زمانمندوهم امر یعنی ایجاد بی زمان است است.
ما در دوران غیبت امام از هیچکدام محروم نیستیم ،چون ۱۱ امام معصوم برای ما دین را تبیین کردند و هدایت تشریعی را برای ما روشن نمودند.
هدایت های غیبی و باطنی هم که لازمه اش توجه امام زمان به قلب ماست،همین حالا توسط امام غایبِ حی و حاضر انجام شدنی است.
البته بعد غیبی ما باید نورانی شود تا با غیبِ کل در مقام انسانی مرتبط شود.
در اینجا یادآور می شویم انسان یک حقیقت وجودی است و به اصطلاح فلاسفه «مقولِ تشکیک» است. یعنی وجودی که شدت و ضعف دارد مثل نور. هر چیزی که تشکیک بردار است یک مقام مطلق و یا شدیت محض دارد .مثل علم که یک مطلق دارد که همان علم خداوند است. می دانیم انسانیت یک حقیقت وجودی و تشکیک بردار است.پس کاملترین مرتبه انسانیت را انسان کامل یا کل الانسان و در زبان دین امام زمان گویند.
برگرفته از کتاب مبانی معرفتی مهدویت