بسم الله الرحمن الرحیم
نگاه با تدبر دقت به پدیده های عالم
در روزهای آفتابی خورشید در یک عادت همیشگی پرتو های درخشان خود را هدیه ما می کند. دیگر به دیدن خورشید عادت کردهایم و لذا هنگام گرفتگی خورشید در روزهای خاصی از سال اخبار، این واقعیت شگفت را بازتاب گسترده ای می دهد.
چرا که خورشید همچون روزهای عادی نیست و نگاه ما ما نیز با همان زاویه دید همیشگی می باشد. کره زمین نیز چنان وسعتش را در زیر پای ما آدمیان گسترانده است که بر راه رفتن بر روی آن عادت کرده ایم. اصلاً زندگی ما سراسر عادت و روزمرگی شده است.
قرآن کریم برای خروج انسان از عادات روزمره را به تدبر در آسمانها و زمین فرا می خواند. انسانهایی که از نجوم و رخدادهای فلکی آگاهند، بیش از دیگران اهمیت این سفارش قرآن را در می یابند. آدمی اگر بدانند که خورشید یک میلیون و ۵۰۰ هزار برابر بزرگتر از کره زمین است که وسعت آن به سختی در تصور فرد می گنجد چه احساسی می یابد؟ انسان اهل فکر و تامل اگر بدانند کهکشان راه شیری دارای ۴۰۰۰۰۰ ستاره است چه حالی پیدا می کند؟ سرعت ۱۵۰ کیلومتر در ساعت کهکشان راه شیری، فاصله ۴ سال نوری نزدیکترین ستاره به خورشید و یا فاصله دو میلیون سال نوری نزدیکترین کهکشان با ما مطالبی است که تصور آن یک پیام کلیدی دارد: عزیمت غیرقابل تصور عالم هستی و خالق آن
علت فراخوان قرآن به تدبر در آسمان ها ارتباط با این عظمت و شکوه هستی نمی باشد. زیرا تلقی انسان از هستی در نوع نگرش به خود خارج و عالم خلقت تاثیر شگفتی می گذارد. قطعاً خدای حاضر در زندگی روزمره که بارها نام او را در چیزهای بی ارزش مورد قسم قرار میدهیم ،با خدای حاکم بر کاینات و عظمت هستی متفاوت است. اگر این قدرت عظمت درک شود ،دیگر انسان خود را محتاج بشر و مادیات نمیبینند و زیورآلات دنیا تمام همت و تلاش ها را به خود معطوف نمیکند. توحید واقعی که یک زن منتظر به دنبال آن است معنایی جز درک عظمت خداوند و پرستش او در تمام ابعاد زندگی، و خود را در همه جنبهها محتاج دانستن ندارد. این چنین میشود که ذکر خدا، برتر از هر ذکر دیگر، در زندگی انسان جریان می یابد.
به خاطر اهمیت این در که هستی و عظمت خالق هستی است که حضرت آیت الله بهجت به عنوان یک سالک الی الله می فرماید:" بارها گفته ام و بار دیگر می گویم کسی که بداند هر که خدا را یاد کند، خدا هم نشین اوست ،احتیاج به هیچ معنی ندارد، می دانند چه باید بکند و چه باید نکند."
تمام عالم هستی در حرکت و تکاپو هستند و هر حرکتی از طلب و درخواستی ناشی میگردد. این طلب بدون مطلوب حاصل نمی شود و در آن مطلوب است که حرکت و تکاپو به سکون و آرامش مبدل میگردد. آن مطلوب چیزی جز "دارالقرار" در جواب خداوند متعال نمی باشد. در این حرکت ارضای عالم برآیند نیروها و جاذبه ها به گونه ای است که انسان را به سمت خدا می کشاند. آیه شریفه" پس به سوی خدا بگریزید" نشان میدهد که انسان گرچه معمولاً به خاطر شدت ترس از یک چیز از آن فرار میکنند ولی خداوند از مومنین میخواهد به سوی او فرار کنند یعنی به جای فرار از چیزی ،به سوی چیزی(خدا) فرار کنند. این نشان از جاذبه و مهیا بودن زمینههای حرکت با سرعت به سمت خداوند دارد.
برگرفته از کتاب زن منتظر و منتظرپرور