بسم الله الرحمن الرحیم
چشم های محدود نگر به همان اندازه که از نگاه بر خدای هستی محروم اند،گرفتارظاهربینی و غفلت از باطن اند،و در اثر همین سطحی نگری دائم در دام می افتند چون نمی توانند بین دام و دانه را تشخیص دهند.اگر سری به زندان ها بزنید متوجه میشوید که همه ی آن ها را طمع و دوری از قناعت به این روز انداخته است.طمع یعنی جز آنچه خداوند برای انسان میخواهد را میخواهیم و قناعت یعنی به بندگی خدا قانع شویم،در نتیجه آنچه معبود ما برای ما خواسته،برای ما خواستنی باشد،همین که خدارا پذیرفتیم بطور بدیهی به آنچه او برایمان خواسته قانع میشویم در نتیجه طمعی پیش نمی آید که بصیرت مارا بگیرد.
وقتی جامعه ای با تمام وجود طالب حق نبود جنگ جمل راه می اندازد و در مقابل امام معصوم می ایستد و بر بحران خود می افزاید و اگر طالب حق می بود دعوت حضرت زهرا(س) را می پذیرفت و با پذیرفتن آن دعوت نه تنها از وقوع بحران های آینده جلوگیری میشد،بلکه مسیر تاریخ در جهان اسلام آنچنان به سمت شکوفایی حرکت میکرد که امروز اسلام مرکز توجه اندیشه ها و تصمیم ها بود.
مشکل از آن جا شروع شد که پس از رحلت پیامبر مسلمانان تا این اندازه رسد نکردند که حق خواهی یعنی پیروی از مصداق عینی حق که علی بود را پیشه کنند.
مسلمانان صدر اسلام اعم از مهاجرین و انصار انسان های حق خواهی بودند ولی از این نکته غفلت کردند_و این غفلت هنوز ادامه دارد_که در امور فردی نسبت به اجرای دستورات اسلام حساس بودند ولی در امور اجتماعی این حساسیت را ادامه ندادند تا حق در همه ی ابعاد زندگی شان حاکم گردد.
همه ی مردم مدینه میدانستند اگر بناست حق در جامعه حکومت کند باید علی حکومت کند،مشکل شان در عدم حساسیت نسبت به این موضوع بود که چه اشکالی دارد جامعه در اختیار ولایت امام معصوم نباشد.نتیجه اش بعد ها روشن شد و باحاکمیت یزید و شهادت امام حسین آنچنان کشت و کشتاری راه افتاد و به زنان تجاوز شد که هیچ کس تصور آن را هم نمیکرد.
هروقت نسبت به تربیت معنوی افراد سهل انگاری شود مردم نسبت به حاکمیت حساسیت لازم را از دست میدهند در آن حال وقتی به آن ها وعده داده شود اگر نسبت به اصول انقلاب اسلامی حساس نباشید،تحریم ها برداشته میشود و راحت تر می توانید زندگی کنید،دهانشان اب می افتد،غافل از آن که اگر به نظام استکبار امکان حضوردهیم تا حقارت و اسارت ما جلو می آید.
برگرفته از کتاب برون رفت از عالم غرب