بسم الله الرحمن الرحیم
درک غربت واضطراب یوسف فاطمه
آنچه از روایات استفاده می شود این است که حضرت مهدی(ع)گرفتاری های فراوانی دارد که گاه به اضطرار می رسد. علت اینکه از قیام حضرت، تعبیر به فرج شده است به واسطه آن است که با اذن الهی و به واسطه رحم خداوند به اضطرار آن حضرت از ایشان رفع گرفتاری می شود. تعابیری هم چون «اکثر والدعا بتعجیل الفرج» حاکی از آن است که یوسف فاطمه در رنج وگرفتاری است و رفع این دشواری ها، بستگی به میزان درخواست و دعای مردم از خداوند متعال برای رفع این گرفتاری ها دارد.
شدت غربت امام عصر(ع)آن چنان است که پس از قرنها، هنوز ۳۱۳ نفر نتوانسته اند خود را برای یاری و رفع غربت از آن وجود مقدس مهیا کنندو مردم، به عدم حضور ایشان در میان خود عادت کرده اند. آن حضرت، حتی نمی تواند در میان جامعه زندگی عادی داشته باشد و چنانچه دشمنان او را بشناسند، در به شهادت رساندن او همچون اجداد طاهرش، درنگ نخواهند کرد. تلخ تر از همه اینجاست که بخش اعظمی از این گرفتاری ها، غم ناشی از معصیت، گناه و رنج و دشواری های شیعیان است. امام(ع) بسان مادری که نمی تواند یک لحظه از غم فرزند خردسال خود فارغ باشد، در اندوه مشکلات شیعیان چون شمع می سوزد.
امام رضا، در توصیف شخصیت امام می فرماید: «امام، انیسی رفیق و اهل مدارا است، پدری دلسوز است، برادری است تنی از یک پدر و مادر، و مادری است که به فرزند خردسال خود محبت می کند».
عجز و لابه های رقت بار شیعیان در تمام اعصار و سرزمین ها در گرفتاری ها و مشکلات، قلب مقدس ایشان را می سوزاند و زخمی بر زخم های این دل آزرده می افزاید. این قلب و روح زخم دیده، چه بسا جسم و جان حضرت را دچار رنجش و درد کند. امیرالمؤمنین علیه این عطوفت و مهربانی امام معصوم نسبت به یاران و شیعیان را در جملاتی خطاب به یکی از یاران خویش که دچار بیماری شده بود، چنین توصیف می کند: «ای رمیده، هیچ مؤمنی بیمار نمی شود، مگر اینکه ما هم به خاطر بیماری او بیمار می شویم، و غمگین می شود مگر اینکه ما هم در غم او غمگین میشویم...ای رمیله، هیچ مؤمنی در شرق و غرب زمین، از ما پنهان نیست؟
برگرفته از کتاب زن منتظر و منتظرپرور