بسم الله الرحمن الرحیم
امام زمان،مرشد حقیقی سالکان راستین
اصل و باطن اولیا معصوم(ع) قرآن است،یعنی حقایق قرآن توسط اهل بیت قابل دسترسی و لمس است. پس هرچه به مقام ولایت نزدیک شویم،به قرآن نزدیک شده ایم.
همه ی ائمه یک حقیقت نوری واحدی هستند،در واقع از نظر خلق و ایجاد،علم و فضل و جایگاهشان نزد خداوند یکسانند و همگی راه هدایت اند.
دین با توجه به حالات انسان که متفاوت است او را راهنمایی می کند اما همه ی این راهنمایی ها به یک مقصد می رسد و این همان است که می گوید نمی توان با همه ی روحیه ها یکسان رفتار کرد.
علت اینکه می گویند با امام زمان ارتباط داشته باشید و تجدید عهد کنید این است که امام زمان عین الانسان است و چون ما می خواهیم انسان شویم نظر به امام زمان ما را از پوچی و بی هدفی نجات می دهد.انسان شدن فقط از طریق ارتباط با عین الانسان محقق می شود.
امام زمان عین الانسان هستند و حقیقتشان غیرمادی است و عالم ماده صحنه و چشم انداز عالم معناست تجلیگاه عالم معنا نیست.به همین دلیل امام زمان هم در عالم ماده ظهور ندارند ولی عالم ماده را از برکات خود بهره مند می کنند.
تفاوت مجلا با مشهد این است که در مشهد آثار حقیقت غیرمادی ظاهر می شود اما در مجلا آن حقیقت غیرمادی تماما ظاهر می شود.
اینگونه نیست که حقیقت غیرمادی به درجه ای پایین تر نزول پیدا کند تا بتواند در عالم ماده ظاهر بشود بلکه آثارش در عالم ماده ظاهر می شود.
عین الانسان جامع جمیع اسما است،هرچقدر درجه وجودی آدم بیشتر باشد تجلی اسما الهی درآن آدم بیشتر است.
پس وقتی می فرماید: همه اسما برای آدم جلوه کرده،یعنی مقام آدم و حقیقت آدم بالاترین مقام در هستی است.
سوالی مطرح می شود که آیا عالم هستی را برای حضرت خلق کرده اند یا خود حضرت واسطه ی خلقت بقیه عالم هستند؟مقام واسطه ی فیض بودن مسئله را حل می کند یعنی تا مقام حضرت نباشد بقیه هم نیستند.
مقام و کلام ائمه و در واقع عین الانسان برای ۳ گروه قابل فهم است: ملک مقرب،پیامبر مرسل و مومنی که خداوند قلبش را با ایمان امتحان کرده است.
دو نوع خلیفه داریم؛ اعتباری و حقیقی،اعتباری یعنی به کسی گفته می شود که به جای دیگری در یک شهر فرمانروایی کند اما حقیقی وجودش واسطه ی بین حق و خلق است و در واقع تمام کارهای خدا توسط انسان کامل انجام می شود.
پیامبر اکرم اول ولی بعد نبی و بعد امام یا ولی الله است و این تقدم و تاخر زمانی نیست بلکه بر اساس درجه است. همانطور که حضرت ابراهیم اول با زدودن جنبه های نفسانی با حق یگانه شد و به مقام ولایت رسید بعد به مقام پیامبری رسید و با گذراندن همه ی امتحانات ولی الله شد.
مشکل عمده برای اعتقاد عمیق در مورد وجود امام زمان تصورات ماست و راه حل این مشکل توجه به موضوع انسانیت است.تفاوت آدم ها در انسانیت است وگرنه همه ی ما غضب و شهوت داریم و این انسانیت است که جهت و نتیجه این غضب و شهوت را تعیین می کند.یکی مثل صدام غضبش به کشتن آدم ها ختم می شود و یکی مثل امام خمینی به مبارزه با استکبار جهانی.
اگر جامعه بخواهد به روش انسانی آباد شود و بنده های خدا به واقع احیا گردند باید انسان کامل ظهور بفرمایند.
وقتی انسان می بیند چیزی در این دنیا به دردش نمی خورد نه مال و نه چیز دیگری،وقتی می بیند که فقط انسانیت به دردش می خورد و آن هم بستگی به توجه امام زمان به قلب ما دارد آنجاست که به حضرت اضطرار پیدا می کند.
رب انسان الله است و انسان مظهر الله است.اگربخواهیم از طریق اسم دیگری از اسما الهی به رب توجه کنیم به قرب به سوی الله که هدایت حقیقی است نمی رسیم.چون الله جامع همه ی اسما الهی است و به همین دلیل با توجه به الله ظرفیت حقیقی خود را به نحو جامع جواب داده ایم.مظهر اسم الله انسان کامل است.بنابراین باید خود را تحت تربیت انسان کامل قرار دهد.