کار تشکیلاتی / 3

"بسم الله الرحمن الرحیم"

 

 

"شاخص ها و بایدهای تشکیلات موفق انقلابی" :


 "مدیریت متمرکز"

من اگر بخواهم تشکیلات درست کنم و اعضای آن تشکیلات، به قول شما بازوهایش، همین برادران و خواهران روشنفکر و هنرمند انقلابی باشند، این با اسم نمیشود. خاصیت مجموعه‌های انسانی این است. اگر کسی در امور حزبی و تشکیلاتی کار و فعالیت کرده باشد، اینها را خوب میداند. بنده چون سالهاىِ متمادی در تشکیلاتِ دولتی کار کرده‌ام، کار و فعالیت در حزب و نظایر آن، به جای خود محفوظ ، میدانم که مجموعه‌ی تشکیلاتی، حیاتش به این است که از بالا مرتّب زیر نظر باشد. یعنی یک نفر، دائم به آن تشکیلات نگاه کند. این نگاه، مثل نور چراغ قوّه است و تا زمانی که به یک نقطه افتاده باشد، آن نقطه روشن است. اما به مجرّدی که چراغ قوّه را گرداندید، دیگر آن نقطه روشن نیست. کسی که بالا سر است، باید دائم مجموعه را زیر نظر داشته باشد و با چشم و نگاه اوست که مجموعه جان میگیرد. «نگاه» که عرض میکنم، نگاه ظاهری نیست؛ مقصود، مدد رساندنِ فرد ناظر و بالاسر است. با این حساب، آیا من فرصتِ نظارت بر مجموعه‌ی مورد اشاره را دارم؟ معلوم است که ندارم. اگر واقعاً به این نتیجه میرسید که این مجموعه، احتیاج به یک تمرکز دارد و آن تمرکز هم منافات با تجمّعهای کوچکتر ندارد، خودتان قدم پیش بگذارید. خوب؛ امروز بارزترینِ این تشکیلات، حوزه‌ی هنری است. تشکیلات دیگری هم از قبیل «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان» و مجموعه‌های به اصطلاح غیر سازمانی، مثل همان گروهی که اسم آوردند، داریم. آقایانی که هستند، آن نویسندگان و هنرمندان، همه در آن، جا بگیرند.

 مجموعه‌ای تشکیل دهید که همه‌ی اینها در آن، جا بگیرند و ریاستی هم برایش انتخاب کنید. از میان خودتان یک مجموعه‌ی سه الی پنج نفری، واقعاً انتخاب کنید. ولو فردی را در این مجموعه‌ی کوچک، چندان هم توانا نمیدانید؛ ولی هنگامی که این مجموعه‌ی سه الی پنج نفری، مطلبی را عنوان کرد و سخنی گفت، همه قبول کنند. البته مجموعه‌ی منتخب هم احترام خودشان را نگه دارند و زیاده‌گویی نکنند؛ مقداری بگویند. اگر چنین مجموعه‌ای به وجود بیاورید، خیلی خوب است.[1]


"انشعاب خطرناک است"

هر تشکیلاتی، تشکیلات یک خانواده هم همین‌طور است، باید منسجم باشد، تا مورد اعتماد قرار بگیرد. ما باید به هم پیوسته باشیم.[2]

حواستان باشد؛ انشعاب و انشقاق و دودسته شدن خطرناک است؛ یکی به خاطر یک فکری از مجموعه‌ای جدا بشود، باز یکی دیگر از آن طرف به خاطر یک فکر دیگر جدا بشود؛ در حالی که این فکرها ممکن است درست هم باشد، اما آنقدر اهمیت نداشته باشد که انسان این یکپارچگی را به خاطر آن به هم بزند. بنده که عرض کردم اتحاد ملی، خوب، اتحاد ملی برای شما دانشجویان بسیجی از همین بسیج خودتان شروع میشود: اتحاد سازمانی و تشکیلاتی. نگذارید شما را تکه‌تکه و پاره‌پاره کنند.[3]


"نظم سازمانی ، باید باشد"

بدون سازماندهی، بدون تشکیلات، مدیریت امکان ندارد و کار هم پیش نمیرود. نخیر، بنده معتقد به نظم سازمانی هستم؛ اما معتقدم که این نظم سازمانی نباید ما را از هویت خودمان خارج کند.[4]

طبیعی است که اساس کار، تشکیلات است. شکی نیست که تا تشکیلاتی نباشد، هیچ چیزی بر اساس آن نمیشود بنا کرد؛ لیکن در ایجاد تشکیلات نباید خیلی معطل ماند.[5]


"با روحیه و فرهنگ جهادی وارد میدان شوید"

ر نظام جمهوری اسلامی و به برکت انقلاب اسلامی، همه تلاشها سرعت و کارایىِ مضاعفی پیدا میکند. آنچه انقلاب اسلامی به مردم ما داد، فرهنگ جهادی بود. فرهنگ جهادی در همه صحنه‌ها و عرصه‌ها به‌کار میآید و در زمینه کارهای زیربنایىِ کشاورزی و دامداری و امثال اینها هم از اوّل انقلاب، روح و فرهنگ جهادی وارد میدان شد. بعضی از صاحب‌نظران درباره انقلاب های دنیا این‌طور اظهار نظر کرده‌اند که انقلاب ها بعد از آن‌ که به پیروزی رسیدند، سیال بودن و جوشندگی و تحرّک و پیشرفت آنها از بین میرود و به دستگاههای ایستا و بی تحرّک تبدیل میشوند. ممکن است در برخی از انقلاب ها همین‌طور باشد، ما نسبت به آنها قضاوتی نمیکنیم، اما در مورد انقلاب ما پدیده‌ای دیده شد که این فرضیه را از کلیت انداخت و در این‌جا غلط از آب درآمد؛ زیرا خودِ انقلاب دستگاههایی را به‌وجود آورد که در ذاتشان حرکت و جوشش انقلابی و سریع و جهادی وجود داشت. ... این روحیه حرکت عمومی، این دلسوزی، این ورود در صحنه کار و ابتکار، این کمک رسانىِ انبوه، مخصوص ملتی است که دل او از حرکت جهادی گرم است و جوشش جهادی در دل او وجود دارد. این همان روحیه بسیجِ دوران دفاع مقدّس است؛ این همان روحیه سنگرسازان بیسنگرِ جهاد سازندگی است که غسل شهادت میکردند، روی بولدوزر مینشستند تا خاکریز بزنند. ما این روحیه را باید حفظ کنیم. این روحیه با کار علمی و نظم تشکیلاتی هیچ منافاتی ندارد؛ بلکه اتفاقاً کار علمی را هم همین روحیه جهادی بهتر میکند.6


یکی از دستگاهها جهاد سازندگی بود، یکی از دستگاهها سپاه بود، یکی از دستگاهها بسیج بود. اینها دستگاههایی هستند که شکل اداری و ثابت و ایستا و متحجّر و منجمد نداشتند. ولو سازماندهی و تشکیلات و نظم در اینها وجود داشت، اما همان حالت حرکت، پیشرفت و جهش که در خود انقلاب موجود بود، در اینها هم وجود داشت و ما اثرش را هم در بیرون دیدیم. در دفاعِ هشت ساله، بسیج و تحرّک مردم را دیدید. در میدان کار و سازندگی و پیشرفت، روحیه جهادی را دیدید، که البته مخصوص جهاد سازندگی هم نماند؛ این روحیه در بسیاری از دستگاهها رسوخ کرد.7




واحد خواهران

 



[1] 1۳۸۲/۱۰/۱۴بیانات در دیدار جمعی از کشاورزان

[2] همان

[3] ۱۳۸۶/۰۲/۳۱بیانات در دیدار اعضای بسیج دانشجویی دانشگاه‌ها

[4] بیانات در دیدار اعضای نمایندگی رهبری در دانشگاه‌ها 89/4/20

[5] ۱۳۷۰/۰۷/۰۴بیانات در دیدار اعضای شورای عالی مجمع جهانی اهل‌بیت(ع)

۱۳۷۳/۰۴/۲۲-6بیانات در دیدار هنرمندان و مسئولان فرهنگی کشور

۱۳۷۰/۰۲/۰۳-7بیانات در دیدار نمایندگان فرهنگی ایران در خارج از کشور

۰ نظر ۰

زن آنگونه که بایدباشد3

    بسم الله الرحمن الرحیم

در مطلب قبل گفتیم که معضل جوامع امروز ،فرهنگی است که برای زنان، مرد بودن را میخواهد ومرد نبودن را برای زنان محدودیت به حساب می آورد. اما خداوند براساس برتری های فطری که در طبیعت هر کدام از آن ها قرار داده است، مسئولیت ها وتکالیف متفاوتی را نیز از آن ها می خواهد. مثل آن که به معلم و مکانیک هر کدام آموزشی بدهیم ومتناسب با آن به هریک وظیفه ای محول شود.


اینکه خداوند در آیه ی 34 سوره نساء می فرماید:"الرجال قوامون علی النساء"متناسب با همین تفاوت ها ومسئولیت هاست . در واقع قوام زنان به مردان به جهت توانایی های خاص که در مسئله ی خانواده به مرد داده اند است،وبنابراین مرد باید مسئولیت خانواده را بپذیرد وتکیه گاهی برای زن شود .

مقام معظم رهبری در تفسیر این آیه می فرمایند:" الرجال قوامون علی النساء بدین معناست که سرپرستی امور خانه به دوش مرد است. مرد باید برود کار کند.معیشت خانواده به عهده اوست. زن هر چه ثروت دارد مال خودش است اما معیشت خانواده به دوش او نیست.زن و مردهر کدام یک مسئولیتی دارند. نمی شود هم گفت که مسئولیت کدامیک سنگین تر است. مسئولیت هر دو سنگین است. هر دو لازم است. خدا اینها را اینطور کنار هم قرار داده است."


در خانواده اساس باید برخدمت باشد.مرد مدیریت خانواده را برعهده دارد تا از این طریق خدمت خود را به خانواده انجام دهد. وظیفه ی زن نیز پرورش نسل است. خداوند مسئولیت مدیریت خانواده را برعهده مرد گذاشته است تا زن به عنوان عنصر اصلی تربیت خانواده بدون هیچ دغدغه اقتصادی مشغول خدمت و وظیفه ی خود شود.

اما درنگرشی که دنیای غرب ارائه می کند؛ ملاک ارزش گذاری در خانواده به جای خدمت،قدرت است ونظام سرمایه داری با القاء این نگاه به درون خانواده که هرکس پولدارتر باشد با ارزش تر است،اساس نظام را زیر سوال برده ودگرگون کرده است.

با چنین دیدی زنان خود را وقف اقتصاد می کنند که وظیفه ی اصلی آن ها ومتناسب با توانایی هایشان نبوده است.مردان طبیعتا در این عرصه تواناترند، پس در این جنگ قدرت ها زنان اند که ضربه می خورند چراکه برای رقابت با مردان باید به شبیه مرد شدن رو آورند واز زنانگی خود فاصله بگیرند.اگر زنان ضربه بخورند؛ خانواده ضربه می خورد وخانواده که ضربه خورد همه جامعه ضربه می خورد.




برگرفته از کتاب زن آنگونه که باید باشد


اصغر طاهرزاده



۰ نظر ۰

کعبه در آغوش کعبه

بسم الله الرحمن الرحیم



رسول خدا صلی الله علیه و آله می‌فرمایند:

اگر درختان، قلم و دریاها، مرکب و جنیان، حسابگر و انسان‌ها، نویسنده شوند، نمی‌توانند فضائل علی را بشمارند.

بحارالانوار، 85/40


بخشی از سخنان حاج آقا پناهیان در 13 رجب سال 1387:

ارتقاء سطح آمادگی پذیرش ولایت 

  • روز میلاد امیرالمؤمنین را، روز پدر نامیده‌اند، این کار را، باید به فال نیک گرفت. هر چه پایگاه پدر در خانواده‌ها و جامعه ما تقویت شود، در واقع پایگاه ولایت مستحکم خواهد شد. مردم از نظر روانی و ذهنی، آمادگی پذیرش ولایتشان، بالاتر می‌رود.
  • یهودی های صهیونیزم، وقتی که می‌خواستند مسیحی‌ها را از هم متلاشی کنند، تا بتوانند سرپرستی آن جوامع را به دست بگیرند، یکی از کارهایی که کردند این بود که در جوامع مسیحی حرمت پدر را شکستند، گاهی حرمت پدر را، به عنوان اینکه شوهر نسبت به این زن ظالم است شکستند. گاهی حرمت پدر را، به این عنوان که مقابل خواسته‌های فرزندان می‌ایستند شکستند. 

کاهش ظلم در خانواده 

  • هر چه حرمت پدر در جامعه و خانواده‌های ما افزایش پیدا کند، برآیند کلی آن این خواهد بود که ظلم در خانواده‌ها کمتر خواهد شد. برعکس آنچه که بعضی از حقوق‌دانان فکر می‌کنند، که هر چه بیشتر، دست و بال مردها بسته شود، کمتر ظلم می‌کنند، تجربه غرب نشان داده که در غرب، زن، مظلوم‌تر از شرق و در کشورهای اسلامی است، خودشان هم اذعان می‌کنند.
  • هر چه مردسالاری، به معنای منطقی و معقول کلمه، جا بیفتد طبیعتاً برکاتی خواهد داشت. پدری که حرمت داشته باشد، اتفاقاً احساس مسئولیت بیشتری پیدا می‌کند که مبادا ظلم بکند. اگر به یک مرد شریفی بگویند: «آقا تو پدر هستی» کلی خودش را جمع می‌کند و دیگر ظلم نخواهد کرد.


میلاد مظهر علم و عزّت و عدالت و سخاوت و شجاعت، اسدالله الغالب، حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام مبارک.

۰ نظر ۰

سـه قـدم تا پرواز

بسم الله الرحمن الرحیم


یک  پیام از دومنظر:

1- زمان میخواهد تا انسان بعضی از معانی را درک کند، سه روز یعنی زمان متراکم. همان طور که برنامه‌های روزانه و مستمر یعنی زمان مداوم. اینها هرکدام به نوعی اثر دارند. هم لازم است انسان کارهای خویش را در زمان مداوم انجام دهد که اثر بخش باشد و هم لازم است گاهی زمان متراکم صرف بهبود حال خویش کند تا مؤثر واقع شود. برای مداوای برخی از بیماری‌های جسمی هم همین کار را انجام می‌دهند. گاهی برنامه دارویی مداوم و گاهی که کار سخت شده باشد،برنامه دارویی متراکم.


2- اعتکاف یعنی؛ مقیم شدن در محل نماز و اگر اوج نماز سجده است، یعنی؛ اقامت در محل سجده و یعنی؛ تلاش برای درک سجده و برای درک هر چیز باید به محل آن رفت تا بتوان آن را از نزدیک مشاهده کرد. اعتکاف تمرین دست جمعی عبادت فردی است و یافتن گمشده خویشتن در میان جمع. پس باید مراقب بود که در مسجد و در جمع مؤمنان خودت را گم نکنی و تنها به دیگران مشغول نشوی که تازه باید خودت را پیدا کنی و از او جدا نشوی و مواظبت کن جمع را مراعات کنی که تو تنها نیستی. تنها خود را دیدن در کنار دیگران عین خود خواهی و رعایت جمع در عین حفاظت از تنهایی تمرین خدا خواهی است.


هر انسان خوب آینه زلالی است و اعتکاف، مجمع خوبان، این آینه‌های جدا را به هم وصل می‌کند، روح‌ها را بهم پیوند می‌زند و با تابش برتر الهی میتوان در این آینه‌های حالا یکی شده، انعکاس نور آسمان‌ها و زمین را دید.

۰ نظر ۰

زن آنگونه که باید باشد2

بسم الله الرحمن الرحیم


زن ومرد، طبیعتا" به دلیل زن بودن ومرد بودن تفاوت‌هایی دارند. این تفاوت‌ها هرگز به معنای برتری یکی بر دیگری ویا ناقص بودن یکی از آن‎‌ها نیست. هریک از زن ومرد نسبت به خود کامل‌اند ونسبت به هم نقص‌هایی دارند واین نقص‌ها لازمه‌ی حیات اجتماعی و زندگی آن‌ها در کنارهم است که اگر چنین نبود هیچگاه ازدواجی صورت نمی‌گرفت ونسلی وجود نداشت. این نکته هیچگاه معنای برتری نمی‌دهد بلکه زمینه ساز شکل‌گیری یک نیاز وکشش است.

خداوند در قرآن کریم می‌فرماید:

*وَ لا تَتَمَنَّوْا ما فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَکُمْ عَلی‏ بَعْضٍ لِلرِّجالِ نَصیبٌ مِمَّا اکْتَسَبُوا وَ لِلنِّساءِ نَصیبٌ مِمَّا اکْتَسَبْنَ وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ کانَ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلیم*1

-"برتری‌هایى را که خداوند نسبت به بعضى از شما بر بعضى دیگر قرار داده آرزو نکنید. مردان نصیبى از آنچه بدست مى‏آورند دارند و زنان نصیبى و از فضل خدا بخواهید و خداوند به هر چیز دانا است."

 

می‌فرماید،ای زن وای مرد! هیچکدام آرزوی چیزی را که خداوند به دیگری داده نداشته باشید. تفاوت‌ها امتیازی برای زندگی شماست وهمین تفاوت‌هاست که با ایجاد نیاز در هریک از شما، امکان بقاء ولذت بردن از بودن در کنار هم را برای شما فراهم می‌کند.

در عوض می‌فرماید:" واسألوا الله من فضله" از خدا بخواهید شما را در بهره بردن از آنچه به شما داده است موفق گرداند.

در واقع خداوند این مسئله را روشن می‌کند که کمال زن ومرد در داشتن آنچه جنس مخالف دارد نیست،کمال آن‌ها در ازبین بردن تفاوت‌ها نیست؛بلکه کمال زن در زن بودن او واستفاده ازهمین ویژگی‌های زنانگی است وکمال مرد نیز در مرد بودن اوست.

مشکلی که امروز در جوامع بشری گریبان‌گیر زن ومرد شده است، دقیقا"همین گم شدن است، همین سعی در برداشتن تفاوت‌های طبیعی وتلاش برای شبیه هم شدن است. زنان مرد‌گونه می‌شوند ومردان با آرایش زنانه ظاهر می‌شوند وهریک با کاستن ازویژگی‌های جنس خود، در جهت مخالف کمال وجودیشان حرکت می‌کنند.

‌حال می‌بینیم جنبش‌های مدعی دفاع از حقوق زن نظیر فمنیسم با ایجاد دغدغه‌هایی مخالف کمال زن در او، چون: همانند مرد شدن، داشتن جند همسر مثل مردان، به دوش گرفتن کارهای سنگین در جامعه و... با دید سطحی واحساسی خود مسائل عدیده ای را در زندگی فردی، خانوادگی واجتماعی برای زنان به وجود اورده‌اند.

ایا واقعا"چنین دغدغه‌هایی به کمال زن مربوط است؟

نگاه قران را مقایسه کنید با آن بینشی که در نهضت های به اصطلاح احقاق حقوق زن می‌خواهد به اسم تساوی زن ومرد عملا" زنان را با ارزش‌ها واعمال مردان ارزیابی کند، در حالیکه نه نیازهای واقعی زنان را می‌شناسند ونه نیاز‌های واقعی مردان را. خداوند است که می‌داند مال واقعی زن ومرد کدام است وبر همان اساس بستر رسیدن به ان کمال را تعین می‌کند.

 

1.ایه 32سوره نساء


برگرفته ازکتاب زن آنگونه که باید باشد

اصغر طاهرزاده

۱ نظر ۰

کار تشکیلاتی / 2

"بسم الله الرحمن الرحیم"


"آثار و برکات کار تشکیلاتی"


"صاحبان اندیشه و هنر متعهد را دورهم جمع کنید."

"هر آنچه که یک جمع متعهّدِ صاحب اندیشه و هنر را دور هم جمع کند و بتواند مثل نخ تسبیح اینها را مجتمع نماید، یکی از بزرگترین رحمتها و نعمتهای الهی است."


یک کار تشکیلاتی، یک کار جمعی خصوصیتش این است که فرد باید خودش را در جمع حل کند، گم کند؛ که این گم کردن، عین بازیافتن به نحوه درست است چیزی کم نمی‌شود از آدم‌ها،‌ چیزها افزوده می‌شود.

من مثال می‌زنم به این لیوان آبی که توی آن حبه قند را می‌اندازید. این یک حبه قند یک چیز مشخصی است به قدر خودش شیرینی دارد، به قدر خودش همه چیزهایی که توی قند هست در این هست. وقت در لیوان انداختی تمام است؛ یعنی یک دانه از این ذرات ریزی که زیرداندان می‌آمد و صدا می‌کرد و خودش را نشان می‌داد که هان! منم، یک دانه از اینها باقی نمی‌ماند، تمام حل می‌شود در آب. در آنجایی که قبل از آن، یا بعد از آن، ده حبه قند دیگر حل شده. اما به نظر شما ار این حبه قند یک ذره‌اش، یک سر سوزنش از بین رفت؟‌

هیچ چیز از آن از بین نرفت. این قند یک ذره کم نشد، بلکه یک خورده به آن زیاد شد. زیرا آن مقدار شیرینی که در این قند بود آمیخته شد با شیرینی‌‌های دیگر که در قندهای دیگر بود و در تمام اعضای این آب حل شد، سرایت پیدا کرد، چیزی هم از آن کم نشد؛ اما آن تشخیص خودش را از دست داده؛ آن فردیت خودش را از دست داده؛ یک تشکیلات باید اینجور باشد. شکل کامل یک تشکیلات درست این جوری است که باشد فرد در جمع حل بشود.

این شکل درست تشکیلات است، البته کاری است در اصل آسان، اصلاً انسان اینجوری است، اما در تجربه و عمل ما که پنجاه سال در اختناق رضاخانی و محمد رضاخانی گذرانده‌ایم و اگر خود ما هم این پنجاه سال را با وجودمان لمس نکردیم، اما فرهنگش برای ما به ارث مانده است. ما بر اثر این تجربه طولانی حکومت مطلقه در ایران، در این پنجاه سال اخیر و البته در قبل از آن در 2500 سال اخیر، محکوم به نوعی فرد گرایی شدیم؛ البته شرقی‌ها به نوعی فرد گرایند، از قدیم تاریخ شرق،‌ یک تاریخ فردگرایی است؛ هنر شرق، موسیقی شرق، آهنگ شرق، ورزش شرق، آهنگ دسته جمعی آن طرف‌ها است؛ اینجا نیست،‌ورزش دسته جمعی آن جاها است، این جا ورزش کشتی است؛ مثلا آنجا ورزشش والیبال است، فوتبال است. در هنر های گذشته، موسیقی، آن آهنگ‌های دسته جمعی  و یک ارکستر با همه انواع و اقسام و یک آوازه برآمده از چندین حنجره و یا چندین دست، این در هنر شرق نیست. اینها اگر هست، خیلی کمیاب است. به هر حال شرقی ها یک نوع فرد گرایی در تاریخ‌شان است.


اسلام البته درست، نقطه مقابل این عمل کرده است. اسلام همه چیز را جمعی دارد،  حتی عبادت؛ می‌دانید عبادت یعنی شخصی‌ترین کار آدم، کار آدم با خدا که هیچ ارتباط با کارهای معمولی و دنیوی و همکاری و تعاون ندارد، رابطه‌ای است بین انسان و خدا، آن عبادت نوعی تقدیس را می‌گویم، نه مفهوم عام عبادت، همین عبادتی که در ذهن مردم هم بیشتر است، این یک رابطه انسان است با خدا. همین را اسلام می‌گوید دسته جمعی انجام بدهید؛ نمازجماعت، حج و ... به هرحال ما از این روح جمعی اسلام دورماندیم(1)


یک تشکیلات واحد، اولین و واضح‌ترین معنایش این است که افرادی در این تشکیلات کار می‌کنند ،اینها به دنبال یک جهت واحدی، به دنبال گمشده‌ی واحدی می‌گردند، آن هم با همکاری و همراهی و همگامی با یکدیگر. پس اخلاق تشکیلاتی، یعنی اخلاق اسلامی؛ اخلاق تشکیلاتی، یعنی اخلاق اسلامی‌ منظم، یعنی چگونگی برخورد دو برادر. دو همفکر، دو هم آهنگ، دو هم جهت . اگر دو نفر از دو طرف که با هم صدو هشتاد درجه اختلاف جهت دارند می‌آیند به طرف هم، این یک جور برخورد است، این برخورد اصطکاک است. اگر کسانی با هم به یک جهت حرکت می‌کنند، این نوع دیگر این برخورد است؛ برخورد همکاری، همگامی، و همراهی است.(2)

واحد خواهران


 


(1): 1359/3/2
(2): همان تاریخ
۰ نظر ۰

میلاد درّ دریای حقیقت

بسم الله الرحمن الرحیم



امروز جاده‌های بی‌حاشیه آسمان، مردی را به زمین، بدرقه می‌کند که در کوچه‌های جوانی،

فانوسی از بی‌کرانه دانش‌ها به دست می‌گیرد ...

مقدمش گلباران


سالروز ولادت آن غواص بی‌‌بدیل دانش‌ها که دامن دامن معرفت به تشنگان دانایی و آگاهی می‌بخشید مبارک


۰ نظر ۰

میلاد حورای هستی

بسم الله الرحمن الرحیم

فاطمه یعنی شکوه احمدی               جلوۀ حیّ خدای سرمدی

میلاد بانوی نور حضرت فاطمه الزهرا (س) مبارک باد



ای الهه صبر و امید!!

دوباره به سمت تو تمام می‏‌شوم، مادر!

پیشانی‏‌ام، بوسه‏‌گاه مهربانی‏‌های توست و دست‏هایت، سایه‏‌بان دل‏خستگی‏‌هایم.

مادر! نمی‏دانی، گاهی از تمام دنیا دلم می‏‌گیرد، اما پیش تو رو نمی‏کنم تا زخمی بر زخم‏‌های دلت نیفزایم؛ ولی مادر! دل بی‏طاقتم، در وسعت بی‏‌ساحل نگاهت، تاب تنهایی را ندارد.

هنوز نتوانست‌ه‏ام یک دل سیر تو را دوست بدارم. تقصیر دلم نیست؛ که طعم عشق تو را نمی‏شود با واژه‏‌های ناچیز «دوستت دارم» چشید.

مادر! هنوز آن قدرها بزرگ نشده‏‌ام که عصای پیری تو باشم؛ جوانه‏‌های ضعیف وجودم به استواری دست‏هایت محتاج است؛ من نیازمند توام، مادر!

هر وقت چهره‌‏ات خدا گونه می‏شود، می‏فهمم که وقت نماز است.

می‏فهمم که وقت خداست.

می‏فهمم که حالا دیگر نوبت درد دل کردن تو با خداست؛ در خلوتت پا نمی‏گذارم، اما با چشم‏‌هایی غرق التماس، نگاهت می‏کنم تا یادت نرود دعایم کنی.

وقتی می‏خندی، تمام خانه رنگ بهشت می‌‏گیرد و بوی بهشت می‏دهد.

وقتی دلت می‏گیرد، آسمان در بغض نگاهت جمع می‏شود، اما نمی‏بارد.

وقتی خانه از گرمای مهربانی‏ات خالی است، سرما از در و دیوار می‏بارد؛ انگار نبودنت همه جا را تاریک می‏کند و آسمان شب‏هایمان سوت و کور و بی‌‏ستاره می‏‌شود.

فرصت بوسیدن دست‏هایت را از من مگیر، هر چند که جبران ذره‌‏ای از ناسپاسی‏‌هایم را نیز نمی‏کند، اما دلم خوش است به این بوسیدن‏‌ها.

تمام گل‏‌های سپید باغستان‏‌ها را به پایت می‏ریزم تا بر چشم‏هایم قدم بگذاری.

هنوز جای زخم‏‌‌های دل، در عمق نگاهت پیداست و هر از گاهی، با زلال چشمانت، غبار کدورت‏‌های روزگار نامراد را از دل می‏شویی و جلا می‏دهی.

آسمان، به احترام حضور ملکوتی تو تعظیم می‏کند و فرشتگان، به حرمت مادری‏‌ات سوگند می‏خورند.

ای الهه صبر و امید! در امتداد نگاهت، مهربانی تفسیر می‏شود؛ تو از مهربانی خدایت رنگ و بو گرفته‌ای.

مادر! مخواه که در وسعت آسمانی تو، بی‏‌پر و بال بمانم که تنها امید پروازم تویی.

متن برگرفته از سایت تبیان


حرف دل: یادمان باشد هر آنچه که رنگ و بوی مادرمان زهرا (س) را داشته باشد مولا خوب قبول می‌کند، پس هر آنچه که امروز میخواهی در زرورق "یا زهرا" بنویس و تقدیم به مولایت (حضرت حجّـت) کن.

۰ نظر ۰

عید بدون مولا

بسم الله الرحمن الرحیم


حضرت مهدی (عج): برای فرج و ظهورم بسیار دعا کنید که گشایش امور شما در آن است.



مولای من! یا صاحب العصر و الزمان (عج):

آقا! دوباره مــثل هـمان سال‌های پیــش        امـسـال هـم، بـدون تـو تحویل گـشته است

یک سین کم گذاشــته‌ام روی سُفــره‌ام        این سفره با سلام، به تـو، تـکمیل می‌شود

خوش آن دمی که بهاران، قرارمان باشـد       ظـهــور  مــهـدی  زهــرا،  بــهارمــان  بـاشـد

روزهــا نو شـده کهـــنه‌تر از دیـــروز است       گَــر کـنـد یـوسـف زهـرا نـظـری، نــوروز است

لحـــظه‌ها در تــپش تــاب و تــب آمـدنش       آسمان، چـشم به راه قدمش، هر روز است

ای خدا! کـاش بود، سال نواَم عـید فـــرج       کــه نگاهـــم نــگــران، مـنـتـظـر آن روز است


ای عابر بزرگ که با گام‌های تو ... از انتظار پنجره تجلیل می‌شود، تا کی سکوت و خلوت این کوچه‌های سرد، بر چشم‌های پنجره تحمیل می‌شود؟ آیا دوباره مثل همان سال‌های پیش امسال هم بدون تو تحویل می‌شود؟ بی‌شک شبی به پاس غزل‌های چشم تو، بازار وزن و قافیه تعطیل می‌شود، «آنروز هفت سین اهورایی بهار موعود! با سلام تو تکمیل می‌شود».


بهار همه‌ی طراوتش را مدیون یک گُل است: گُل زیبای نرگس

اللهم عجل لولیک الفرج

۰ نظر ۰

شهادت امّ ابیها

بسم الله الرحمن الرحیم



حضرت زهرا سلام الله علیها در لحظات آخر عمرشان شروع به گریه کردند و به امام علی علیه السلام فرمودند:

«اَبکِی لِما تَلقَی بَعدی؛ می‌گریم برای مصیبت‌هایی که تو بعد از من خواهی دید».

بحار الانوار؛ 218/ 43


شهادت امّ ابیها، حضرت زهرا (س) تسلیت باد.

در این شب عزیز، تسنیمی‌ها را از دعای خیر فراموش نفرمائید.

«یادمان باشد اگر حال خوشی پیدا شد جز برای فرج یار دعائی نکنیم»


التماس دعا

۰ نظر ۰
About Me
سلام علی آل یس
تا زمانی که انـسان تـوان شـناخت امام را نداشته باشد، سخن گفتـن از ظـهور او بی‌معناست. ظهور امام واقعه‌ای نیسـت که ناگـهان روزی اتفـاق افتد، بلـکه امـری اسـت کـه هـر روز در وجـدان مـؤمنان شیعی، حاصل مـی‌شود.
ظـهـور آینـده‌ی امـام مـسـتلزم اسـتـحاله‌ی قلـب انسان‌هاست و این ظهور تدریجی به ایمـان پیـروان و نفس وجود آنان بستگی دارد.

ما نیز معنـای انتـظار را نارضـایتی از وضـع مـوجود و تلاش جهت بهبود اوضاع می‌دانیم.

و ایـن بـهانـه‌ای شـد تـا بـامــدد ربّ مــنّان در سـال 1388در کانونی با نام متبرک «کانـون مـهـدویت تسنیم» با هــدف اعـتلای اسـلام و تلـاش در جـهت تعجیل فرج گرد هم آمدیم.

نــام کــانون را بــا الــهام از آیـه‌ی 27 سوره‌ی مبارکه مطففین (وَ مِـزَاجُهُ مِن تَسْــنِیمٍ عَـیْنًا یَـشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ) "تسـنیم" برگزیدیم تا بکوشیم مصداقی از معنای آن و همچون آن چشمه‌ی جوشان باشیم.

سعـی بر ایــن بود که مهــارت‌های مخـتلفی برای منـتظران آن حضــرت تبــین و تفــسیر شود. کانون فرصــتی‌ست برای اعـلام حــضور هـر مـنتظری که خــواهان به ســر آمدن ایــن انتـظار است تا به هر نحوی که می‌تواند در جهت تحقق اهداف انتظار بکوشد.
و به انتظار تو دیگر ننشـستیم، یا علــی گفتیم و به امید آمدنتان ایستادیم،
باشد که قبول درگاهتان افتد.

__________________________

- هنر آن است که فردی بی‌هیاهوهای سیاسـی و خودنمایی‌های شیــطانی بــرای خــدا به جهاد برخیزد و خــود را فــدای هــدف کند، نه هوی و این هنر مردان خداست.
امام خمینی (رحمة الله علیه)

- هرچه زمان می‌گــذرد، تجــمع اصــحاب حــق را، "واجب‌تر و فوری‌تر" احساس می‌کنم.
امام خامنه‌ای (مدّظله العالی)

دستان مشــتاقت را به گرمـی می‌فشــاریم، اینجا کانون مهدویت تسنیم.

بسم الله الرحمن الرحیم:
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان