انقلاب اسلامی؛زمینه ساز تمدن اسلامی/17

بسم الله الرحمن الرحیم

ملت ایران که انگیزه شان خدابود،به انقلاب و امام خمینی به امید برگشت به اسلام ناب دل دادند،ولی عده ای با انگیزه ی این که ایران را به غرب نزدیک کنند کنار آمدند و همراه امام گفتند مرگ بر شاه تا کشور را به نوعی به زندگی غربی نزدیک کنند،این ها امروز هم انقلاب اسلامی را به اندازه ی این که از پیشرفت های غرب عقب نیفتند،انقلاب میدانند.طبیعی است که انقلابی که جز خدا نظر ندارد،کسانی را که می خواهند در بستر انقلاب،منیت شان را فربه کنند،کنار می زند.خطر وقتی انقلاب را تهدید می کند که این نوع افراد در زیر پوست انقلاب جای بگیرند و حرکت انقلاب به سوی اهداف مقدسش را متوقف کنند و هنر انقلاب آن است که راه خود را ادامه دهد و به این نوع ریزش ها هیچ توجهی نکند تا از اهداف اصلی اش باز نماند.

۰ نظر ۱

انقلاب اسلامی؛زمینه ساز تمدن اسلامی/16

بسم الله الرحمن الرحیم

اگر معلوم شود که ما از طریق فرهنگ تشیع و انقلاب اسلامی چه اهدافی را باید تعقیب کنیم و از آن طریق در چه مسیر با برکتی قرار میگیریم و تصمیم به ایجاد تمدن اسلامی هم اکنون ما را وارد چه اردوگاه عظیمی میکند و از طرف دیگر معلوم شود که فرهنگ مدرنیته چگونه همه ی هویت انسانی ما را می رباید،می توانیم به آینده امیدوارباشیم،وقتی انسان متوجه شد بزرگتر از آن است که با یک زندگی معمولی و با روزمرگی ها خود را تمام کند به خود می آید و مسیر زندگی خود بسوی غرب زدگی را بازخوانی میکند.باید از خود پرسید با نزدیک شدن به فرهنگ غرب،چه چیزهایی را از دست داده ایم و چه چیز هایی را به دست آورده ایم؟

۰ نظر ۱

انقلاب اسلامی؛.زمینه ساز تمدن اسلامی/15

بسم الله الرحمن الرحیم


زندگی منطقی:
اگر ما زندگی منطقی را از جوانانمان بگیریم.حال چه دکتر و مهندس بشوند،چه رفتگر،هیچ فرقی نمیکند!ما فکر نکنیم چون فرزندانمان معتاد به مواد مخدر نشدند پس نجات پیداکرده اند!بنا به فرمایش امام خمینی زندگی منطقی است که بتوانیم برای عقیده های بزرگ،روحیه ای انقلابی در خود و جوانانمان پایه ریزی کنیم،می فرمایند:امروز با جمود و سکون و سکوت باید مبارزه کرد و شوروحال حرکت انقلاب را باید برپاداشت...

۰ نظر ۱

انقلاب اسلامی؛زمینه ساز تمدن اسلامی14

بسم اللّه الرحمن الرحیم

انقلاب اسلامی و نهضت امام خمینی(ره)برگشت به معنویتی است که در صدد است ماوراء هر چهار جریانی که در پست قبل ذکرشد از غرب بگذرد و زمینه حاکمیت معصوم را فراهم نماید.

نهضتی که معتقد است بشر باید در نظام الهی زندگی کند تا به آرمان های اصلی اش پشت نکرده باشد و انسان در فطرت انسانی خود مستقر باشد.چنین بستری را که بر عدالت و معنویت تاکید میکند طلحه و زبیر تحمل نمی کنند ولی مستضعفان برعکس نخبگان بهتر می توانند آن را بپذیرند و ما از روزی که ظهور جلوات پروردگارمان را درتمام مناسبات جامعه طلب نکردیم و جذب فرهنگ مدرنیته وتوسعه به روش غربی شدیم،مسئولیت های خود نسبت به سایرین را از دوش خود فرو گذاشتیم و در نتیجه مستضعفان را فراموش کردیم به همان اندازه  شور انقلاب در جوانان مان ضعیف شد و تحرک آنان کند گشت و از اهداف اصلی باز ماندیم و به عبارتی دیگر با بسط مدرنیته در درون انقلاب، انقلاب در مسیر نفی خود قدم برداشت.

فرهنگ تشیع در عین آن که یک فرهنگ کاملا منطقی است،ولی یک موضوع سطحی نیست که افراد معمولی بتوانند آن را به راحتی بفهمند،وقتی طبق آیات قرآن پذیرفتیم علاوه بر اطاعت خدا باید رسول خدا و اولی الامر هم اطاعت کرد چون خداوند ما را دعوت نمیکند از کسی اطاعت کنیم که مارو به گمراهی بیندازد.پس علاوه بر رسول خدا اولی الامر هم که خدا دستور اطاعت از او را به ما داده است باید معصوم باشد و معلوم است که در زمان غیبت امام معصوم آن هایی که خدا دستور اطاعت از آن ها را به ما داده است،از طریق پیروی از سخنانشان توسط فقیه کارشناس برای ما از متون دینی استخراج می شود اطاعتشان عمل می گردد.همین طور که امروز مردم معمولی تفاوتی بین حاکمیت فقیه با حاکمیت غیر فقیه نمی گذارند.در صدر اسلام همه مردم معمولی تفاوتی بین علی با سایر صحابه نمی گذاشتند.به همین جهت مردم عادی راحت ابابکر را پذیرفتند.

درست است که فرهنگ شیعه فرهنگی است منطقی ولی هر قدر مردم سطحی شوند به همان اندازه نمی تواند بین ولایت فقیه و ولایت فرهنگ مدرنیته فرق بگذارند.از آن طرف چون فرهنگ مدرنیته با زبان نفس اماره با مردم سخن می گویدبیشتر تحت تاثیر آن قرار می گیرند.

اگر سعی شود مردم در زندگی خود متوجه ی افق های برتر شوند،به راحتی اندیشه و تفکر شیعه را می پذیرند.

هر نوع زندگی که به سوی حاکمیت حق نباشد و به امام معصوم نظر نداشته باشد،سرتاسرش پوچی و بی تمدنی است.به همین جهت پیامبر و ائمه اصرار دارند انسان باید در زندگی امام زمان خود را بشناسد و گرنه به مرگ جاهلیت مرده است.پس مواظب باشیم روزمرگی ها و پوچی ها در زیر پوشش یک نوع زندگی که به ظاهر جدی و مفید است،پنهان نشود.


برگرفته از کتاب انقلاب اسلامی برون رفت از عالم غربی

۰ نظر ۰

انقلاب اسلامی؛زمینه ساز تمدن اسلامی13

بسم اللّه الرحمن الرحیم

خودی و غیر خودی ها:

باید وجود موجود انقلاب را باز خوانی کنیم و جایگاه آن را نسبت به هدف توحیدی اش بسنجیم.تا اولا:معنی ریزش های افراد را در آن به درستی درک کنیم،ثانیا:جایگاه مشکلات را در غفلت از روح توحیدی و غرب زدگی پنهان خود رابشناسیم.

یکی از جبهه هایی که خود را زیر پوست انقلاب جا داد ولی باروح انقلاب هماهنگی نداشت  و تاکنون موجب مشکلاتی برای انقلاب شده است و یا در آینده میشود،حجتیه ای ها بودند که در عین ظاهر مذهبی به جهت روح غرب زدگی پنهان شان و اشرافیتی که با خود داشتند از اول مقابل انقلاب ایستادند.این ها مذهب را امری فردی می دانستند و نسبت  به حاکمیت احکام حساس نبودند این عدم حساسیت را زیر پوشش آن که باید حضرت صاحب الامر بیایند و عدالت را برقرار کنند توجیه میکردند،عملا برایشان مهم نبود شاه حاکم برسرنوشت جامعه باشد یا نباشدمعتقد بودن اسلام یعنی اینکه من کراواتم رابزنم،بهترین برنامه زندگی را داشته باشم،اروپا هم بروم،نماز هم بخوانم.به قول خودشان<<مادر زمان طاغوت نماز میخواندیم،در زمان یاقوت هم نماز میخوانیم برای ما فرقی نکرده است>>این جریان چیزی بنام حضور تاریخی غدیر را نمیفهمد،غدیر را بیشتر وسیله اختلاف بین شیعه و سنی کرده است.

از جمله جریان هایی که به ظاهر در کنار انقلاب بودند ولی باهدف اصلی انقلاب که حاکمیت حکم خدا و نظر به توحید ربوبی بود مخالفت داشتند.ملی مذهبی ها بودند که تحت عنوان نهضت آزادی توسط مهدی بازرگان پایه گذاری شد.این ها نمونه روش سکولاریسم هستند،میگفتند اسلام باید مثل مسیحیت جامعه را تغذیه کند ولی قیصر در جای خود و پاپ در جای خود.اینان عموما تحصیل کرده اروپا بودند و تحت جریان های مسیحی آن جا قرار داشتند ولی اسلام را مذهب خود قرار داده بودند.این ها معتقدند اسلام خوب است،بهترین دین هم هست،ولی حکومت باید ب روش مدرن بر مبنای فرهنگ مدرنیته اداره شود.در زمان شاه هم میگفتند شاه فقط سلطنت کند ولی حکومت نکند،اداره ی کشور هم بر اساس قواعد فرهنگ مدرنیته و به همان روش سکولار به عهده روشنفکرها باشد.

در امور فردی همه را دعوت به مذهب میکردند ولی اصول غربی را به عنوان کاملترین روش زندگی پذیرفته بودند.هم اکنون هم در عین انتقاد به بعضی از کار ها آمریکا با آنها رابطه خوبی دارند.

جریان سومی که سابقه ی مبارزه بانظام شاهنشاهی را داشتند ولی از همان ابتدا و خیلی صریح با انقلاب مقابله جریان روشنفکری لائیک بود.حرف اینها این بود ک شاه مرتجع است و نمیتواند ما را به سکوهای غرب برساند.پس شاه را عزل کنیم تا خودمان بهتر از شاه جامعه را به مدرنیته برسانیم.

هرسه این جریان ها باانقلاب اسلامی به معنی واقعی مخالفند و در این که باید ارزش های غربی در مناسبات اجتماعی و اقتصادی و آموزش حاکم باشد متفق اند.

جریان چهارمی نیز در انقلاب هست که میتوان تحت عنوان سکولاریسم پنهان از آن نام برد این جریان در عین این که انقلاب اسلامی را قبول دارد و معتقد است که باید تربیت اسلامی در صحنه باشد و ولایت فقیه در جامعه نقش داشته باشد ولی در عمل به جای تاکید بر عدالت و معنویت به امید پیشرفت کشور  با الگوی غربی به اقتصاد سکولار تن میدهد و اشرافیت اقتصادی و طبقه ممتاز بروکرات را قبول میکند و پیشرفت به سبک غربی را تا آن جا برای نظام اسلامی ضروری میداند که تصور می کند هر جریان که بخواهد ما را از آن پیشرفت عقب بیندازد مخالف انقلاب است.


برگرفته از کتاب انقلاب اسلامی برون رفت از عالم غربی

۰ نظر ۰

انقلاب اسلامی؛زمینه ساز تمدن اسلامی12

بسم اللّه الرحمن الرحیم
آثار غفلت جهان اسلام ازموضوع حاکمیت اسلام بر همه ی امور اجتماع موجب شد که مسلمانان به آن نتایج درخشانی که از طریق اسلام میتوانستند برسند،نرسند و در نقطه های عطف تاریخ آن طور که باید و شاید تصمیم گیری نکنند و در نتیجه نه تنهاجامعه به سوی اهداف اصلی اش حرکت نکند بلکه به انحراف کشیده شود.
وقتی25سال بعد از رحلت پیامبر(ص)امامی معصوم<<علی(ع)>> حاکم شد،عایشه با جنگ جمل امام را تضعیف کرد و مردمی که معنی غدیر را نمیدانستند،تحت تاثیر قرارگرفتند.اما همین مسلمانان بعد از رحلت پیامبر و طرح حاکمیت از طریقه سقیفه پیشنهاد فاطمه زهرا(س) در رابطه با برگشت به غدیر و حاکمیت علی(ع) را نپذیرفتند.
وقتی امیرالمومنین(ع)در راس حکومت قرار گرفتند،عایشه بنای مخالفت گذاشت و مردم را جهت جنگ با حضرت دعوت کرد و بالاخره عده ای پذیرفتند و وفاداری بسیاری از خود در این رابطه نشان دادند و اینگونه از عایشه تبعیت کردند.
عایشه چه فرهنگی را پیشنهاد میکرد؟!که مردم پذیرفتند و فاطمه ی زهرا(س) چه فرهنگی را؟!که مردم رد کردند.فاطمه ی زهرا(س) آنها را به حاکمیت امام معصوم دعوت میکرد در حالی که آنها معنی چنین حاکمیتی را که زمین را به آسمان معنویت کند نمیفهمیدند.ولی احترام به همسر پیامبر(ص) را می فهمیدند.
سکولاریسم از اینجا میتواند جای خود را باز کند،میگوید:امام معصوم میخواهیم چکار؟!اگر یک آدم زرنگِ قاطع سرکاربیاید،امور ما از طریق مدیریت اومی گذرد.
علی(ع)میخواهد ما روی مرز خود باشیم و به عدالت و معنویت بیندیشیم پس چه موقع ثروتمند شویم؟؟
ملتی که امام معصوم بخواهد باید خیلی چیز ها را زیر پا گذاشته باشد.
ذات انقلاب اسلامی از جنس حاکمیت امام معصوم است؛اگر جایگاه تاریخی انقلاب را در نظر بگیریم و به سخنان امام خمینی توجه کنیم متوجه میشویم که هدف اصلی انقلاب اسلامی،جاری شدن حکم خدا در نظام سیاسی،آموزشی،اقتصادی جامعه است. امام خمینی میفرمایند:مجرد بودن رژیم اسلامی مقصد نیست، مقصد این است که در حکومت اسلامی اسلام حکومت کند.
انگیزه اصلی آنان که به میدان آمدند و موجب تحقق انقلاب شدند چنین مطلبی بود.وقتی مقصد اصلی انسان حاکمیت حق باشد،برای رسیدن به این مقصد هزینه های مالی و جانی آن راهم متحمل میشود.

برگرفته از کتاب انقلاب اسلامی، برون رفت از عالم غربی
۰ نظر ۰

انقلاب اسلامی؛زمینه ساز تمدن اسلامی11

بسم اللّه الرحمن الرحیم

انقلاب اسلامی؛ادامه ی غدیر

سخن خداوند در غدیراین بود که در راستای ادامه ی اسلام باید امام معصوم حاکم باشد و این پیام همچنان ادامه پیداکرده است و در قالب انقلاب اسلامی ظاهر گشت.پس غدیر شروع یک فرهنگ است که ادامه ی آن در زمان غیبت حکومت اسلامی است که سعی دارد سخن و سیره ی امامان معصوم را حاکم کند.ازصدر اسلام طرز تفکری در مقابل غدیر مطرح شد که حاکم جامعه لازم نیست معصوم باشد.تقابل این دو طرز فکر همچنان ادامه دارد؛چه اسم آن را سقیفه بگذارید،چه سکولاریسم و یا نظام شاهنشاهی.در هرحال دو طرز فکر است با دو جهان بینی.

شیعه معتقد است اگر بخواهیم حضور ین در زندگی انسان مسلمان حضور ناقصی نباشد باید همه ی نظام اجتماعی و فردی تحت هدایت دین جلو رود تا جامعه از دینداری خود ثمره لازم راببرد.

امام خمینی بر اساس چنین عقیده ای به صحنه آمدندکه دین بصورت ناقص در صحنه زندگی مسلمانان ظاهرنشود.خداوند نیز در آیات159و151سوره ی نسا تاکید دارد اگر همه ی دین در همه ی زوایای زندگی حاکم نشد یک نحوه کفر به خداوند و پیامبر است و منجربه عذاب خواهد شد.

یک زمان ممکن است شرایط طوری باشد که دین روی هم رفته در همه ی ابعاد زندگی حضور داشته باشد حالادر این شرایط نادرشاه از پادشاه هندوستان مقداری جواهر و کوه نور و دریای نور تصاحب کند و پادشاه هندوستان هم یک طور دیگر بر سایر حاکمان عمل میکنداین ها چیزی نیست که مانع حیات دین جامعه باشد.اما یک وقت دولت شکل دیگری ره خود میگیرد و به واقع در امور جامعه دخالت میکند و میخواهد بعضی از احکام الهی راکنار کنار بزند،مالیات بگیرد،بر ورود و خروج کالا نظارت کند و همه ی این امور تحت فرمان شخص پادشاه باشد و امور بانظر او و درباریان نجام گیرد و نظر دین و احکام به انزوا رود.دراین شرایط اگر مسلمانان کوتاه بیایند دین به صورت ناقص در صحنه میماند و مجبور میشود با بعضی از ابعاد دین،دینداری خود را ادامه دهند یا به خود اجازه دهند که امتیاز پست یک کشور را به یک فرنگی بدهد و آن شخص هم حق داشته باشد در هر زمینی از زمین های مردم جاده بکشد و پادشاه امتیاز کظت تنباکو را به هر کسی خواست بدهد این یعنی حاکم بودن نظر شاه برسرنوشت مردم؛درحالیکه سرنوشت انسان ها باید تحت حاکمیت خالق انسان ها باشد.تا بر اساس حکم پروردگارشان امورشان بگذرد و تحت آن احکام بپرورند و در چنین شرایطی باید انقلاب اسلامی به صحنه بیاید و تلاش کند آن ابعادی را که میخواستند از اسلام بگیرند به اسلام برگرداند تا معلوم شود به هیچ وجه نمیشود در جامعه ی اسلامی چیزی جز حاکمیت اسلام آن هم از طریق سیره و سنت پیامبر و امامان معصوم حکومت کند.


برگرفته از کتاب انقلاب اسلامی، برون رفت از عالم غربی

۰ نظر ۰

انقلاب اسلامی؛زمینه ساز تمدن اسلامی10

بسم اللّه الرحمن الرحیم

حقیقت شیعه گرایی آن است که نمیتواند به عقل و قلب خود دروغ بگوید.شیعه همواره به چیزی در نظام سیاسی جامعه نظر دارد که عقل و قلب به دنبال آن است و آن حاکمیت امام معصوم است.با اینکه دولت انگلستان قوی ترین روشنفکران را در کنار رضاخان بیسواد قرارداد تا او را حفظ کنند چون شیعه نظر نظر به جایی دیگر دارد تلاش های امثال"تیمور تاش" و "محمد علی فروغی"هیچ نتیجه ای نداد.
درست است که اگر ملتی هویتی قدسی و الهی نداشته باشد به راحتی به رنگ فرهنگ مدرنیته در می آید ولی آن ملت شیعیان اهل بیت نیستند.شیعه در غوغای تقدس زدایی بعد از رحلت پیامبر(ص) خانه ی گِلی فاطمه الزهرا(س) را حقیقت دید نه کاخ سبز معاویه را.زیرا نخواست این دروغ بزرگ را بپذیرد که غیر معصوم امکان حاکمیت در امور فردی و اجتماعی جامعه را دارد.
شیعه در طول تاریخش یک روز را بدون حاکمیت امام معصوم نپذیرفته زیرا در آن صورت از آرمان های مقدس خود در زندگی فردی و اجتماعی باز می ماند؛به همین جهت هم رنگ دوران های ظلم و فساد را به خود نگرفته است.
اگر آرمان های مقدس شیعه در منظر جوانان ما قرار گیرد هرگز چنین بحرانی رو به رو نمیشوند که کشورهای غربی با آن رو به رویند.دل جوان در هوای وطن اصلی اش یعنی انس با خدا و محبت اهل بیت است.اگر بستر سیاسی و آموزشی جامعه طوری شکل گیرد که ما را به فرهنگ غرب دعوت نکند به سرعت با نسلی رو به رو می شویم که وفادار به نظام اسلامی و ارزش های الهی است.
ما انقلاب را در هویت اصلی اش که همان روح تشیع است نگه نداشتیم و نا خود آگاه جهت آن را به فرهنگ مدرنیته نزدیک کردیم ما به اندازه ای که به مدرنیته نزدیک شدیم از اهداف انقلاب اسلامی فاصله گرفته و مستأصل گشتیم.


برگرفته از کتاب انقلاب اسلامی، برون رفت از عالم غربی
۰ نظر ۰

انقلاب اسلامی؛زمینه ساز تمدن اسلامی9

بسم الله الرحمن الرحیم

   هنر بزرگ شیعه آن است که در عین واقع بینی،حقیقت شناس و آرمانگرا است.و رمز آنکه در طول تاریخ گرفتار روزمرگی نشده ، جنبه ی حقیقت شناسی و آرمان گرایی آن است و چنانچه بتوانیم این موضوع را به صورت امروزین تدوین کنیم به خوبی در نجات جوانانمان از فساد دوران موفق می شویم.
   اگر یک هزارم کشت و کشتاری که در طول تاریخ به شیعه تحمیل کرده اند به ملت دیگری وارد شده بود، امروز اصلا نامی هم از آن نبود.زیرا همیشه نهضت های شیعی، عمیق و زیربنایی و آرمان خواهانه عمل می کردند،آن هم با نظر به آرمان های قدسی و معقول و نه آرمان های وهمی و احساساتی.
   شیعه مطابق حقایق قرآنی و دلایل عرفانی و عقلانی متوجه است جهان جز با حاکمیت امامی معصوم به نتیجه ای که باید برسد نمی رسد و بقیه ی فرهنگ هاهم که مضمحل شده اند به جهت غفلت از این موضوع است و تحمل فرهنگ حاکمیت غیرمعصوم یک نوع فریب دادن به خود و پشت کردن به آرمان های عقل و قلب خود است.
   شیعه با توجه به نقش حقایق در زندگی همواره تلاش کرده است که حقیقت در زندگی فردی و اجتماعی او میدان دار باشد و چنین توجهی نه تنها به زندگی او جهت می دهد،بلکه هم اکنون حیات او را به عالی ترین حیات آرمانی تاریخ متصل می گرداند و از آن بهره مند می سازد.
   حقیقت گرایی شیعه آن است که نمی تواند به عقل و قلب خود دروغ بگوید.وقتی ملت مسلمان ترکیه حاکمیت خلفائی را که سقیفه آن ها را انتخاب کرده پذیرفتند،آقای آتاتورک را هم می توانند تحمل کنند و سالها طول می کشد که روح اسلام ستیزی او را از ذهن ها و قلب ها پاک نمایند.
   در حالی که مردم ایران در فرهنگ شیعه رضاخان را با آن همه قلدری هنوز نیامده روانه جزیره موریس کردند،فرزندش هم با آن همه حیله گری که داشت با خفت و خواری رفت.چون شیعه همواره به چیزی در نظام سیاسی  جامعه نظر دارد که عقل و قلب به دنبال آن است و آن حاکمیت امام معصوم است.


برگرفته از کتاب انقلاب اسلامی، برون رفت از عالم غربی

۰ نظر ۰

انقلاب اسلامی؛زمینه ساز تمدن اسلامی8

                                 بسم اللّه الرحمن الرحیم

انقلاب ایران،انقلابی شیعی یا مادی؟؟؟

انقلاب اسلامی انقلابی است که ملتی با آگاهی از توانایی های اسلام آن را پدید آورد،منتها اسلامی که شیعه آن را می شناسد و در رابطه با جایگاه انقلاب اسلامی باید تشیع را هم از نظر مبانی اعتقادی و هم از نظر حضوری که در تاریخ داشته است بشناسیم.ازنظر تاریخی عده ای پس از رحلت رسول خدا(ص) متوجه شدند ماوراء جریانی که سقیفه بدان پرداخته است حقیقتی هست که نسبت آن در مقایسه با اسلام سقیفه یک نسبت دیگری است و صحابه ی اصیل یامبر(ص)مثل سلمان و مقداد و اباذر به آن حقیقت پیوستند هرچند بنا به توصیه ی علی(ع)جز چند اعتراض آرام تقابل مستقیمی با خلفا نجام نشد.اما اگر از موضع یک انسان بی طرف جریان های صدر تاریخ اسلام را به دنبال کنیم نسبت تفکر شیعه بااصل اسلام را به خوبی میتوان شناخت و از آن طرفداری کرد.ورود شیعیان به تشیع یک ورودی است که انصاف در آن نقش اساسی داشت و برای شیعیان اولیه پیدابود که حقیقت در خانواده ی پیامبر است و ماهم چون متوجه انتخاب منصفانه ی آن ها شده ایم بر شیعه بودن خود پایدار هستیم .اشارات قرآن حکایت از آن دارد که یک خانواده ی خاص در اسلام در مقام طهارت کامل هستند و هیچ جهل و گناهی در آن ها نیست((اِنما یُریدُاللّه لِیُذهَب عَنکم الرِّجس اهل البیت)) شیعه این اشارت را دنبال کرد و با سایر شواهد ترکیب نمود و متوجه شد موضوع حاکمیت امام معصوم واقعا اراده ی الهی است و نباید آن را سرسری گرفت که موضوع آن در مباحث کلامی مورد بررسی قرار میگیرد.در راستای برگشت اسلام به موضوع حاکمیت امام معصوم جهت سرو سامان گرفتن جهان اسلام امام خمینی در اولین صفحه از وصیت نامه شان در مورد حدیث ثقلین میفرمایند(این حدیث شریف جهت حجت قاطع است بر جمیع بشریت بویژه مسلمانان مذاهب مختلف)یعنی رسیدن به این که باید امام معصوم در کنار قرآن جهان را سرو سامان بدهد چیزی نیست که ما شیعیان بگوییم.پس اولین نکته ای که در سیر تاریخی شیعه میتوان بهدآن توجه داشت این است که شیعه همواره طالب حقیقتی است بالاتر از وضع موجودی که مردم سطحی به آن راضی اند و همیشه به آن نظر داشته و اگر مقصد او از پدید آوردن انقلاب اسلامی صرفا موضوع رفاه مادی بود شاه در اواخر سلطنتشبا فروش سرسام آوری که از نفت داشت و بازارهای ایران را پر از کالای خارجی کرده بود مردم باید به انقلاب اسلامی فکر نمیکردند به خصوص که درباریان سعی داشتند طبقه ای را که امکان اعتراض در آنها بیشتر بود در رفاه قرار دهند.آری شیعه به اهدافی نظر دوخته است که آن اهداف بسیار بالاتر از آن هستند که با طرح رفاه مادی بتوان از آنها دست برداشت و به وضع موجود جهان مدرن راضی بود.شیعه با وفاداری به آن حقیقت زندگی کرده و به همین جهت هم شیعه ی واقعی هیچ وقت گرفتار روزمرگی نشده است.


برگرفته از کتاب انقلاب اسلامی، برون رفت از عالم غربی

۰ نظر ۰
About Me
سلام علی آل یس
تا زمانی که انـسان تـوان شـناخت امام را نداشته باشد، سخن گفتـن از ظـهور او بی‌معناست. ظهور امام واقعه‌ای نیسـت که ناگـهان روزی اتفـاق افتد، بلـکه امـری اسـت کـه هـر روز در وجـدان مـؤمنان شیعی، حاصل مـی‌شود.
ظـهـور آینـده‌ی امـام مـسـتلزم اسـتـحاله‌ی قلـب انسان‌هاست و این ظهور تدریجی به ایمـان پیـروان و نفس وجود آنان بستگی دارد.

ما نیز معنـای انتـظار را نارضـایتی از وضـع مـوجود و تلاش جهت بهبود اوضاع می‌دانیم.

و ایـن بـهانـه‌ای شـد تـا بـامــدد ربّ مــنّان در سـال 1388در کانونی با نام متبرک «کانـون مـهـدویت تسنیم» با هــدف اعـتلای اسـلام و تلـاش در جـهت تعجیل فرج گرد هم آمدیم.

نــام کــانون را بــا الــهام از آیـه‌ی 27 سوره‌ی مبارکه مطففین (وَ مِـزَاجُهُ مِن تَسْــنِیمٍ عَـیْنًا یَـشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ) "تسـنیم" برگزیدیم تا بکوشیم مصداقی از معنای آن و همچون آن چشمه‌ی جوشان باشیم.

سعـی بر ایــن بود که مهــارت‌های مخـتلفی برای منـتظران آن حضــرت تبــین و تفــسیر شود. کانون فرصــتی‌ست برای اعـلام حــضور هـر مـنتظری که خــواهان به ســر آمدن ایــن انتـظار است تا به هر نحوی که می‌تواند در جهت تحقق اهداف انتظار بکوشد.
و به انتظار تو دیگر ننشـستیم، یا علــی گفتیم و به امید آمدنتان ایستادیم،
باشد که قبول درگاهتان افتد.

__________________________

- هنر آن است که فردی بی‌هیاهوهای سیاسـی و خودنمایی‌های شیــطانی بــرای خــدا به جهاد برخیزد و خــود را فــدای هــدف کند، نه هوی و این هنر مردان خداست.
امام خمینی (رحمة الله علیه)

- هرچه زمان می‌گــذرد، تجــمع اصــحاب حــق را، "واجب‌تر و فوری‌تر" احساس می‌کنم.
امام خامنه‌ای (مدّظله العالی)

دستان مشــتاقت را به گرمـی می‌فشــاریم، اینجا کانون مهدویت تسنیم.

بسم الله الرحمن الرحیم:
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان