حیا-قسمت دوم

بسم الله الرحمن الرحیم


حیا نسبت به ارتکاب محرمات شرعی،کار زشت،خلاف آداب ،خلاف قاعده،عیب،نقص،و عدم کمال پیش می اید.


 علت حیا:ترس از سرزنش، نکوهش و مذمت مردم،پرهیز از ملامت و بدگویی،زشتی عمل


سه رکن حیا:

1)   فاعل

2)   ناظر

3)   فعل


فاعل:

شخصی برخوردار از کرامت و بزرگواری نفسانی یعنی برای خود ارزش قائل است و حاضر نیست خود را با کارهای زشت الوده کند.


ناظر:

مقام و منزلت او در چشم فاعل عظیم و شایسته ی احترام باشد و حضور او را درک کند.


فعل:

عمل ناپسند،زشت و یا حتی بعضی از اعمال مباح یا مثبت است که به دلیلی نا هنجار است و فاعل زشتی انرا درک میکند یا بر عکس.


تفاوت حیا با خوف، تقوا و خجالت:


محور باز دارندگی در حیا:

توجه به حضور ناظر محترم،حفظ حرمت و حریم او

 

در خوف:

درک قدرت خداوند و ترس از مجازات

 

امام باقر(ع):به اندازه نزدیکی ات با خداوند از او حیا کن و به اندازه ی قدرتش از او بترس

 

در تقوا :

گناه بودن و مورد غضب خداوند قرار گرفتن

 

تفاوت حیا و خجالت:

خجالت امری اضطراری است  و فرد نمی تواند کارش را انجام دهد اما در حیا فرد میتواند انجام دهد.

حیا مربوط به روح و ایمان است خجالت مربوط به بدن و نفس

 

انواع حیا:

الف)حیا نفسانی و ایمانی:شرمی که در همه ی نفوس وجود دارد مثل حیا از کشف عورت و جماع بین مردم


ب)حیای ضعف و قدرت:حیا دو قسمت دارد          

1-ازروی ضعف وناتوانی

2-ازروی قوت وناتوانی

که قسمت دوم مطابق با اسلام و ایمان است.

حضرت علی (ع) میفرمایند:آفت حیا ضعف و ناتوانی است


ج)حیای عقل و حیای حمق  

  -نوعی از روی خرد

  -نوعی از روی نابخردی

 

تفاوت جاهل و عاقل:

جاهل به دنبال بیان و روایت کردن چیزی است که آنرا می اموزد.عاقل به دنبال رعایت کردن چیزی است که انرا می اموزد.

۰ نظر ۰

زن آنگونه که باید باشد5

بسم الله الرحمن الرحیم

«مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثی‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُون»1

هر کس عمل صالح انجام دهد، در حالی که مؤ من است،خواه مرد باشد یا زن، به او حیات پاکیزه می بخشیم، و پاداش آنها را به بهترین اعمالی که انجام داده اند خواهیم داد .

خداوند در این آیه می فرماید هرکس عمل صالح انجام دهد دو چیز نصیب خود کرده است:1- به او حیات  طیب می دهیم.2- پاداش آن ها را مطابق بهترین عملشان می دهیم. واین مسئله برای زن ومرد تفاوتی ندارد.

در قیامت پایه ی همه ی عذاب هایی که از درون انسان شعله می گیرد؛ علم به خلأ ونداشتن کمالاتی است که استعداد داشتن آن ها در وجود او بوده است. در آن عالم به خوبی احساس می کنیم  ظرفیت چه کمالاتی در وجود ما بوده است که با اتصال به حق وانجام عمل صالح این استعدادهای بالقوة بالفعل می شدند وما آن ها را بالفعل نکردیم. در واقع هریک از اعمال ما دو وجه دارد یک طرف بشری ویک طرف الهی که جنبه ی الهی اعمال می ماند.لذا برای هر کاری که می توانستیم نیت الهی بکنیم ونکردیم خلأ آن به عنوان عذاب می ماند.

حال اگر انسان متصل شد وعمل صالح انجام داد خداوند وعده می دهد پاداش عمل صالح را مطابق بهترین عملی که انجام داده است ،می دهد. یعنی یک وقت است که بین چند عمل میانگین می گیرند وبراساس آن اجر می گیری،ولی یک زمان از بین اعمال توبهترینشان را برمی گزینند و پاداش هریک از اعمالت را به آن اندازه بالا می کشند وبه تو می دهند.

علاوه براین زن باشد یامرد، عمل صالح که انجام دهد،یک «بودنِ پاک» نصیبش می شود. حیات طیبی که خداوند از آن نام می برد مطابق با شأن انسانی است وحیاتی است که از هر گونه رذیله ای خالص باشد.

خداوند در همین یک آیه عملا راه زندگی همرا با آرامش ونتیجه را جلو ما قرار می دهد. عمل صاح یعنی انسان آنچه را دین پیشنهاد می کند پیشه ی خود کند.وقتی که انسان خود را در وادی وظیفه الهی  وارد نماید، می بیند چگونه راه به سویِ خدا به سوی قلبش باز می شود. اینجا دیگر زن بودن یا مرد بودن مطرح نیست، که انسان ها از نظر بدن وجسم دو نوع اند واز نظر حقیقت وهدف یکی هستند. حالا اگر ما همدیگر را دوگانه ببینیم، عملا به خومان بیشتر نظر می کنیم واین شروع یک نحوه خودخواهی است. اگر انسان خود را دید وشما را هم یک حقیقت جدا دید،حتما خودش را مهمتر از شما می بیند واین شروع « أنا خیر مِنه»  وهم سخن شدن با شیطان است. این حجاب دوگانگی سد راه است. در واقع مقصد یکی است، اما برای رسیدن به حیات طیب ابزارها فرق می کند.

زن ومرد از یک جهت دارای ابعاد ثابتی هستند که به بعد انسانی آن ها برمی گردد؛پس بعضی احکام الهی برای زن ومرد یکسان است. ولی از طرف دیگر هر کدام برای رسیدن به حیات طیب استعدادهای مخصوص به خود ویک سری تفاوت ها در ابزار دارند که پیرو این تفاوت ها وظایفی مخصوص به خود دارند.

عشق به وظیفه مربوط به کسی است که نمی خواهد در دنیا بپوسد وقرب الهی را مقصد ومقصود خود قرار داده است واین دیگر زن ومرد ندارد. اگر انسان به جایگاه وظایف خود درست نگاه کند همه ی آن ها را دوست خواهد داشت، زیرا آن ها سبب پذیرفته شدن او در قرب الهی است. پس دیگر بحث مقایسه ی وظایف مرد با وظایف زن نیست که کدام مهمتر است. این ها دونوع وظیفه است برای صعود...

 

 

 

1. سوره نحل،آیه97

برگرفته از کتاب «زن آنگونه که باید باشد»

اصغر ظاهرزاده



۰ نظر ۰

سالروز آمدن حضرت بقیه الله اعظم عجل الله تعالی فرجه بر تمامی منتظران حضرتش تبریک و تهنیت باد

۰ نظر ۰

تجلی اضطرار ،انتظار است



باز هم نیمه شعبان و مژده آمدن مردی از تبار نور ، مژده که او می آید ...

 او می آید تا غم سال ها و رنج و اندوه دوران ها را از دل شیعه بزداید .

او می آید تا مرهم دل رنج دیده ی زهرای اطهر (س) باشد تا منتقم خون خدا باشد برای او که می آید ما منتظِر نیستیم .

عمریست خود را منتظِر می دانیم منتظِر آمدن منتظَر پس چرا این انتظار سالهاست به اجابت نرسیده است ؟

چرا عطش جهان به سر منزل مقصود سیراب نمی شود ؟

چرا او هنوز نیامده است ؟

شیعه ی علی (ع) که ادعا می کند او را میخواهد نمیخواهد .

منتظر اماممان نیستیم که او بیاید .

این درد است هر سال نیمه شعبان یکسال دیگر از عمر آقا میگذرد و هنوز انتظار اماممان به پایان نرسیده است .

این درد است برای شیعه ...

امام هنوز برای ما و در ذهن ما و در وجود ما بر سر جای خود ننشسته است که مضطر وجودش شویم که با نبودش در رنج باشیم ..

این جهل سرخوشی را در پی دارد و گاهی العجل گفتن های از سر خالی نبودن عریضه ها را ...

این عدم تشنگی از جهل ماست ... از سر بی معرفتی ما .

که اگر عالم شویم و بامعرفت به آمدنش او می آید .

امام ما وقتی می آید که ما مضطرش شویم منتظِر مضطر منتظَر .

خود را به غفلت زدن تا عمق فاجعه را ندیدن و همچون قبل زیستن دیگر کافی ست برای منی که مدعی انتظار موعودم .

برای مضطر شدن و منتظِر شدن وقت زیادی باقی نمانده است که این عمر اگر در غیبت به اضطرار و انتظار نرسد بیهوده گذشته است ...

مگر در جستجوی ربنای تازه ای باشیم / و گرنه صد دعا زین دست یک نفرین نخواهد شد/به مشتاقان آن شمشیر سرخ شعله ور در باد / بگو تا انتظار این است اسبی زین نخواهد شد

گاهی حرفی که باید یک عمر ما را درگیر کند تنها ساعتی درگیر میکند ...

باید اندیشید ریشه در کجاست ...
۰ نظر ۰

زن آنگونه که باید باشد4


بسم الله الرحمن الرحیم

امام علی(ع): «بپرهیزید از مشورت با زنان که زنان سست رأی هستند ودر تصمیم گرفتن ناتوان....

کاری که برون از توانایی های زن است به دستش مسپار که زن گل بهاری است، لطیف وآسیب پذیر،نه پهلوانی است کارفرما ودرهر کاری دلیر..»

برای درک درست این سخن امام(ع) باید ابتدا فضای صحبت حضرت را شناخت وبه این نکات توجه داشت:

اول آنکه خداوند در قرآن کریم می فرماید: " یا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً کَثیراً وَ نِساءً وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذی تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلَیْکُمْ رَقیباً1" زن ومرد از یک نفس واحد آفریده شده اند ودر یک مقام ودر یک حقیقت اند.

دوم آنکه "مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثی‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ2" نتیجه ی عمل صالح زن ومرد  هیچ تفاوتی ندارد واز این نظر نیز مساوی اند. امام معصوم نیز از انجا که در پیوند با قرآن است واز آن جدا نیست،به این نکات توجه ددارد.

سومین نکته ای که باید به آن توجه شود مقام ومزلت نقش مادری در جامعه است که پیامبر(ص) می فرمایند:"الجنة تحت اقدام الامهات." بهشت زیر پای مادران است.نفرمود بهشت زیر پای زنان است یعنی تاکید برنقش تربیتی ومقام والای مادران در نظام اسلامی است که سمت وسوی مسیر حقیقی آن ها را مشخص می کند.ونگاه به زن از نظر شهوانی وجنسیتی مطرح نیست.

نکته ی بعد نقش حساس زنان در جهت دادن به مسیر جامعه است.مادر بسترساز هدایت فرزند خویش است.آیا می توان ارزش کار مادرانمان را وقتی می توانند فرزندان خود را به بهشت برسانند با پول اندازه گیری کرد؟

زنان به عنوان مادران جامعه اگر در جایگاه درست تربیتی خویش قرار گیرند، در اصل خودشان اند وقیمتشان بی انتهاست ولی اگر معیارهای اقتصادی را وسیله ی سنجش خود قرار دادند سخت بی مقدار می شوند ویک جامعه به جهنم کشیده می شود. 

امام علی (ع) در چنین فضایی وبا اشراف برچنین نگاه ها واصولی صحبت می کنند. پس وقتی می فرمایند با زنان مشورت نکن مشخص است که زن در اینجا به معنای خاص است ودر شرایط خاص. در واقع منظور حضرت زنانی است که بیشتر جنبه ی شهوانی زندگی را محور قرار داده اند ولذا این نوع زنان خودشان در انتخاب بهترین ها سست وتحت تاثیر وهمیات خود هستند..ومشورت با آنان وهمیات را وارد زندگی می کند.

در ادامه حضرت می فرمایند مبادا زن از حالت " گل بودن" به "قهرمان بودن" تبدیل شده باشد وخانواده فقط دارای دو پدر شده باشد.

حضرت زن را گل می نامند؛گل باید روح ها را پرورش بدهد ونه جسم ها را.گل که نباید میوه بدهد.میوه دادن ودرخت بودن در شأن پدر است .این است که به مردان سفارش شده است بگذارید زنانتان چون گل بیالایند،تابرای شما وفرزندانتان مفید باشند.نسبت به زنانتان انسان های منفعت طلب نباشید،چون باغبانی باشید که نفس پروراندن گل وبه فعلیت در آوردن زیبایی های آن برایش مهم است. گل میوه نمی دهد ولی روح ما را تغذیه می کند پس نفس پروراندن گل یک نحوه تغذیه است ولی تغذیه روحی.3

 

 

1.سوره نساء ،ایه1

2.سوره نحل،ایه97

برگرفته از کتاب "زن آنگونه که باید باشد"

اصغر طاهر زاده

۰ نظر ۰

کار تشکیلاتی / 3

"بسم الله الرحمن الرحیم"

 

 

"شاخص ها و بایدهای تشکیلات موفق انقلابی" :


 "مدیریت متمرکز"

من اگر بخواهم تشکیلات درست کنم و اعضای آن تشکیلات، به قول شما بازوهایش، همین برادران و خواهران روشنفکر و هنرمند انقلابی باشند، این با اسم نمیشود. خاصیت مجموعه‌های انسانی این است. اگر کسی در امور حزبی و تشکیلاتی کار و فعالیت کرده باشد، اینها را خوب میداند. بنده چون سالهاىِ متمادی در تشکیلاتِ دولتی کار کرده‌ام، کار و فعالیت در حزب و نظایر آن، به جای خود محفوظ ، میدانم که مجموعه‌ی تشکیلاتی، حیاتش به این است که از بالا مرتّب زیر نظر باشد. یعنی یک نفر، دائم به آن تشکیلات نگاه کند. این نگاه، مثل نور چراغ قوّه است و تا زمانی که به یک نقطه افتاده باشد، آن نقطه روشن است. اما به مجرّدی که چراغ قوّه را گرداندید، دیگر آن نقطه روشن نیست. کسی که بالا سر است، باید دائم مجموعه را زیر نظر داشته باشد و با چشم و نگاه اوست که مجموعه جان میگیرد. «نگاه» که عرض میکنم، نگاه ظاهری نیست؛ مقصود، مدد رساندنِ فرد ناظر و بالاسر است. با این حساب، آیا من فرصتِ نظارت بر مجموعه‌ی مورد اشاره را دارم؟ معلوم است که ندارم. اگر واقعاً به این نتیجه میرسید که این مجموعه، احتیاج به یک تمرکز دارد و آن تمرکز هم منافات با تجمّعهای کوچکتر ندارد، خودتان قدم پیش بگذارید. خوب؛ امروز بارزترینِ این تشکیلات، حوزه‌ی هنری است. تشکیلات دیگری هم از قبیل «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان» و مجموعه‌های به اصطلاح غیر سازمانی، مثل همان گروهی که اسم آوردند، داریم. آقایانی که هستند، آن نویسندگان و هنرمندان، همه در آن، جا بگیرند.

 مجموعه‌ای تشکیل دهید که همه‌ی اینها در آن، جا بگیرند و ریاستی هم برایش انتخاب کنید. از میان خودتان یک مجموعه‌ی سه الی پنج نفری، واقعاً انتخاب کنید. ولو فردی را در این مجموعه‌ی کوچک، چندان هم توانا نمیدانید؛ ولی هنگامی که این مجموعه‌ی سه الی پنج نفری، مطلبی را عنوان کرد و سخنی گفت، همه قبول کنند. البته مجموعه‌ی منتخب هم احترام خودشان را نگه دارند و زیاده‌گویی نکنند؛ مقداری بگویند. اگر چنین مجموعه‌ای به وجود بیاورید، خیلی خوب است.[1]


"انشعاب خطرناک است"

هر تشکیلاتی، تشکیلات یک خانواده هم همین‌طور است، باید منسجم باشد، تا مورد اعتماد قرار بگیرد. ما باید به هم پیوسته باشیم.[2]

حواستان باشد؛ انشعاب و انشقاق و دودسته شدن خطرناک است؛ یکی به خاطر یک فکری از مجموعه‌ای جدا بشود، باز یکی دیگر از آن طرف به خاطر یک فکر دیگر جدا بشود؛ در حالی که این فکرها ممکن است درست هم باشد، اما آنقدر اهمیت نداشته باشد که انسان این یکپارچگی را به خاطر آن به هم بزند. بنده که عرض کردم اتحاد ملی، خوب، اتحاد ملی برای شما دانشجویان بسیجی از همین بسیج خودتان شروع میشود: اتحاد سازمانی و تشکیلاتی. نگذارید شما را تکه‌تکه و پاره‌پاره کنند.[3]


"نظم سازمانی ، باید باشد"

بدون سازماندهی، بدون تشکیلات، مدیریت امکان ندارد و کار هم پیش نمیرود. نخیر، بنده معتقد به نظم سازمانی هستم؛ اما معتقدم که این نظم سازمانی نباید ما را از هویت خودمان خارج کند.[4]

طبیعی است که اساس کار، تشکیلات است. شکی نیست که تا تشکیلاتی نباشد، هیچ چیزی بر اساس آن نمیشود بنا کرد؛ لیکن در ایجاد تشکیلات نباید خیلی معطل ماند.[5]


"با روحیه و فرهنگ جهادی وارد میدان شوید"

ر نظام جمهوری اسلامی و به برکت انقلاب اسلامی، همه تلاشها سرعت و کارایىِ مضاعفی پیدا میکند. آنچه انقلاب اسلامی به مردم ما داد، فرهنگ جهادی بود. فرهنگ جهادی در همه صحنه‌ها و عرصه‌ها به‌کار میآید و در زمینه کارهای زیربنایىِ کشاورزی و دامداری و امثال اینها هم از اوّل انقلاب، روح و فرهنگ جهادی وارد میدان شد. بعضی از صاحب‌نظران درباره انقلاب های دنیا این‌طور اظهار نظر کرده‌اند که انقلاب ها بعد از آن‌ که به پیروزی رسیدند، سیال بودن و جوشندگی و تحرّک و پیشرفت آنها از بین میرود و به دستگاههای ایستا و بی تحرّک تبدیل میشوند. ممکن است در برخی از انقلاب ها همین‌طور باشد، ما نسبت به آنها قضاوتی نمیکنیم، اما در مورد انقلاب ما پدیده‌ای دیده شد که این فرضیه را از کلیت انداخت و در این‌جا غلط از آب درآمد؛ زیرا خودِ انقلاب دستگاههایی را به‌وجود آورد که در ذاتشان حرکت و جوشش انقلابی و سریع و جهادی وجود داشت. ... این روحیه حرکت عمومی، این دلسوزی، این ورود در صحنه کار و ابتکار، این کمک رسانىِ انبوه، مخصوص ملتی است که دل او از حرکت جهادی گرم است و جوشش جهادی در دل او وجود دارد. این همان روحیه بسیجِ دوران دفاع مقدّس است؛ این همان روحیه سنگرسازان بیسنگرِ جهاد سازندگی است که غسل شهادت میکردند، روی بولدوزر مینشستند تا خاکریز بزنند. ما این روحیه را باید حفظ کنیم. این روحیه با کار علمی و نظم تشکیلاتی هیچ منافاتی ندارد؛ بلکه اتفاقاً کار علمی را هم همین روحیه جهادی بهتر میکند.6


یکی از دستگاهها جهاد سازندگی بود، یکی از دستگاهها سپاه بود، یکی از دستگاهها بسیج بود. اینها دستگاههایی هستند که شکل اداری و ثابت و ایستا و متحجّر و منجمد نداشتند. ولو سازماندهی و تشکیلات و نظم در اینها وجود داشت، اما همان حالت حرکت، پیشرفت و جهش که در خود انقلاب موجود بود، در اینها هم وجود داشت و ما اثرش را هم در بیرون دیدیم. در دفاعِ هشت ساله، بسیج و تحرّک مردم را دیدید. در میدان کار و سازندگی و پیشرفت، روحیه جهادی را دیدید، که البته مخصوص جهاد سازندگی هم نماند؛ این روحیه در بسیاری از دستگاهها رسوخ کرد.7




واحد خواهران

 



[1] 1۳۸۲/۱۰/۱۴بیانات در دیدار جمعی از کشاورزان

[2] همان

[3] ۱۳۸۶/۰۲/۳۱بیانات در دیدار اعضای بسیج دانشجویی دانشگاه‌ها

[4] بیانات در دیدار اعضای نمایندگی رهبری در دانشگاه‌ها 89/4/20

[5] ۱۳۷۰/۰۷/۰۴بیانات در دیدار اعضای شورای عالی مجمع جهانی اهل‌بیت(ع)

۱۳۷۳/۰۴/۲۲-6بیانات در دیدار هنرمندان و مسئولان فرهنگی کشور

۱۳۷۰/۰۲/۰۳-7بیانات در دیدار نمایندگان فرهنگی ایران در خارج از کشور

۰ نظر ۰

زن آنگونه که بایدباشد3

    بسم الله الرحمن الرحیم

در مطلب قبل گفتیم که معضل جوامع امروز ،فرهنگی است که برای زنان، مرد بودن را میخواهد ومرد نبودن را برای زنان محدودیت به حساب می آورد. اما خداوند براساس برتری های فطری که در طبیعت هر کدام از آن ها قرار داده است، مسئولیت ها وتکالیف متفاوتی را نیز از آن ها می خواهد. مثل آن که به معلم و مکانیک هر کدام آموزشی بدهیم ومتناسب با آن به هریک وظیفه ای محول شود.


اینکه خداوند در آیه ی 34 سوره نساء می فرماید:"الرجال قوامون علی النساء"متناسب با همین تفاوت ها ومسئولیت هاست . در واقع قوام زنان به مردان به جهت توانایی های خاص که در مسئله ی خانواده به مرد داده اند است،وبنابراین مرد باید مسئولیت خانواده را بپذیرد وتکیه گاهی برای زن شود .

مقام معظم رهبری در تفسیر این آیه می فرمایند:" الرجال قوامون علی النساء بدین معناست که سرپرستی امور خانه به دوش مرد است. مرد باید برود کار کند.معیشت خانواده به عهده اوست. زن هر چه ثروت دارد مال خودش است اما معیشت خانواده به دوش او نیست.زن و مردهر کدام یک مسئولیتی دارند. نمی شود هم گفت که مسئولیت کدامیک سنگین تر است. مسئولیت هر دو سنگین است. هر دو لازم است. خدا اینها را اینطور کنار هم قرار داده است."


در خانواده اساس باید برخدمت باشد.مرد مدیریت خانواده را برعهده دارد تا از این طریق خدمت خود را به خانواده انجام دهد. وظیفه ی زن نیز پرورش نسل است. خداوند مسئولیت مدیریت خانواده را برعهده مرد گذاشته است تا زن به عنوان عنصر اصلی تربیت خانواده بدون هیچ دغدغه اقتصادی مشغول خدمت و وظیفه ی خود شود.

اما درنگرشی که دنیای غرب ارائه می کند؛ ملاک ارزش گذاری در خانواده به جای خدمت،قدرت است ونظام سرمایه داری با القاء این نگاه به درون خانواده که هرکس پولدارتر باشد با ارزش تر است،اساس نظام را زیر سوال برده ودگرگون کرده است.

با چنین دیدی زنان خود را وقف اقتصاد می کنند که وظیفه ی اصلی آن ها ومتناسب با توانایی هایشان نبوده است.مردان طبیعتا در این عرصه تواناترند، پس در این جنگ قدرت ها زنان اند که ضربه می خورند چراکه برای رقابت با مردان باید به شبیه مرد شدن رو آورند واز زنانگی خود فاصله بگیرند.اگر زنان ضربه بخورند؛ خانواده ضربه می خورد وخانواده که ضربه خورد همه جامعه ضربه می خورد.




برگرفته از کتاب زن آنگونه که باید باشد


اصغر طاهرزاده



۰ نظر ۰

زن آنگونه که باید باشد2

بسم الله الرحمن الرحیم


زن ومرد، طبیعتا" به دلیل زن بودن ومرد بودن تفاوت‌هایی دارند. این تفاوت‌ها هرگز به معنای برتری یکی بر دیگری ویا ناقص بودن یکی از آن‎‌ها نیست. هریک از زن ومرد نسبت به خود کامل‌اند ونسبت به هم نقص‌هایی دارند واین نقص‌ها لازمه‌ی حیات اجتماعی و زندگی آن‌ها در کنارهم است که اگر چنین نبود هیچگاه ازدواجی صورت نمی‌گرفت ونسلی وجود نداشت. این نکته هیچگاه معنای برتری نمی‌دهد بلکه زمینه ساز شکل‌گیری یک نیاز وکشش است.

خداوند در قرآن کریم می‌فرماید:

*وَ لا تَتَمَنَّوْا ما فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَکُمْ عَلی‏ بَعْضٍ لِلرِّجالِ نَصیبٌ مِمَّا اکْتَسَبُوا وَ لِلنِّساءِ نَصیبٌ مِمَّا اکْتَسَبْنَ وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ کانَ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلیم*1

-"برتری‌هایى را که خداوند نسبت به بعضى از شما بر بعضى دیگر قرار داده آرزو نکنید. مردان نصیبى از آنچه بدست مى‏آورند دارند و زنان نصیبى و از فضل خدا بخواهید و خداوند به هر چیز دانا است."

 

می‌فرماید،ای زن وای مرد! هیچکدام آرزوی چیزی را که خداوند به دیگری داده نداشته باشید. تفاوت‌ها امتیازی برای زندگی شماست وهمین تفاوت‌هاست که با ایجاد نیاز در هریک از شما، امکان بقاء ولذت بردن از بودن در کنار هم را برای شما فراهم می‌کند.

در عوض می‌فرماید:" واسألوا الله من فضله" از خدا بخواهید شما را در بهره بردن از آنچه به شما داده است موفق گرداند.

در واقع خداوند این مسئله را روشن می‌کند که کمال زن ومرد در داشتن آنچه جنس مخالف دارد نیست،کمال آن‌ها در ازبین بردن تفاوت‌ها نیست؛بلکه کمال زن در زن بودن او واستفاده ازهمین ویژگی‌های زنانگی است وکمال مرد نیز در مرد بودن اوست.

مشکلی که امروز در جوامع بشری گریبان‌گیر زن ومرد شده است، دقیقا"همین گم شدن است، همین سعی در برداشتن تفاوت‌های طبیعی وتلاش برای شبیه هم شدن است. زنان مرد‌گونه می‌شوند ومردان با آرایش زنانه ظاهر می‌شوند وهریک با کاستن ازویژگی‌های جنس خود، در جهت مخالف کمال وجودیشان حرکت می‌کنند.

‌حال می‌بینیم جنبش‌های مدعی دفاع از حقوق زن نظیر فمنیسم با ایجاد دغدغه‌هایی مخالف کمال زن در او، چون: همانند مرد شدن، داشتن جند همسر مثل مردان، به دوش گرفتن کارهای سنگین در جامعه و... با دید سطحی واحساسی خود مسائل عدیده ای را در زندگی فردی، خانوادگی واجتماعی برای زنان به وجود اورده‌اند.

ایا واقعا"چنین دغدغه‌هایی به کمال زن مربوط است؟

نگاه قران را مقایسه کنید با آن بینشی که در نهضت های به اصطلاح احقاق حقوق زن می‌خواهد به اسم تساوی زن ومرد عملا" زنان را با ارزش‌ها واعمال مردان ارزیابی کند، در حالیکه نه نیازهای واقعی زنان را می‌شناسند ونه نیاز‌های واقعی مردان را. خداوند است که می‌داند مال واقعی زن ومرد کدام است وبر همان اساس بستر رسیدن به ان کمال را تعین می‌کند.

 

1.ایه 32سوره نساء


برگرفته ازکتاب زن آنگونه که باید باشد

اصغر طاهرزاده

۱ نظر ۰

کار تشکیلاتی / 2

"بسم الله الرحمن الرحیم"


"آثار و برکات کار تشکیلاتی"


"صاحبان اندیشه و هنر متعهد را دورهم جمع کنید."

"هر آنچه که یک جمع متعهّدِ صاحب اندیشه و هنر را دور هم جمع کند و بتواند مثل نخ تسبیح اینها را مجتمع نماید، یکی از بزرگترین رحمتها و نعمتهای الهی است."


یک کار تشکیلاتی، یک کار جمعی خصوصیتش این است که فرد باید خودش را در جمع حل کند، گم کند؛ که این گم کردن، عین بازیافتن به نحوه درست است چیزی کم نمی‌شود از آدم‌ها،‌ چیزها افزوده می‌شود.

من مثال می‌زنم به این لیوان آبی که توی آن حبه قند را می‌اندازید. این یک حبه قند یک چیز مشخصی است به قدر خودش شیرینی دارد، به قدر خودش همه چیزهایی که توی قند هست در این هست. وقت در لیوان انداختی تمام است؛ یعنی یک دانه از این ذرات ریزی که زیرداندان می‌آمد و صدا می‌کرد و خودش را نشان می‌داد که هان! منم، یک دانه از اینها باقی نمی‌ماند، تمام حل می‌شود در آب. در آنجایی که قبل از آن، یا بعد از آن، ده حبه قند دیگر حل شده. اما به نظر شما ار این حبه قند یک ذره‌اش، یک سر سوزنش از بین رفت؟‌

هیچ چیز از آن از بین نرفت. این قند یک ذره کم نشد، بلکه یک خورده به آن زیاد شد. زیرا آن مقدار شیرینی که در این قند بود آمیخته شد با شیرینی‌‌های دیگر که در قندهای دیگر بود و در تمام اعضای این آب حل شد، سرایت پیدا کرد، چیزی هم از آن کم نشد؛ اما آن تشخیص خودش را از دست داده؛ آن فردیت خودش را از دست داده؛ یک تشکیلات باید اینجور باشد. شکل کامل یک تشکیلات درست این جوری است که باشد فرد در جمع حل بشود.

این شکل درست تشکیلات است، البته کاری است در اصل آسان، اصلاً انسان اینجوری است، اما در تجربه و عمل ما که پنجاه سال در اختناق رضاخانی و محمد رضاخانی گذرانده‌ایم و اگر خود ما هم این پنجاه سال را با وجودمان لمس نکردیم، اما فرهنگش برای ما به ارث مانده است. ما بر اثر این تجربه طولانی حکومت مطلقه در ایران، در این پنجاه سال اخیر و البته در قبل از آن در 2500 سال اخیر، محکوم به نوعی فرد گرایی شدیم؛ البته شرقی‌ها به نوعی فرد گرایند، از قدیم تاریخ شرق،‌ یک تاریخ فردگرایی است؛ هنر شرق، موسیقی شرق، آهنگ شرق، ورزش شرق، آهنگ دسته جمعی آن طرف‌ها است؛ اینجا نیست،‌ورزش دسته جمعی آن جاها است، این جا ورزش کشتی است؛ مثلا آنجا ورزشش والیبال است، فوتبال است. در هنر های گذشته، موسیقی، آن آهنگ‌های دسته جمعی  و یک ارکستر با همه انواع و اقسام و یک آوازه برآمده از چندین حنجره و یا چندین دست، این در هنر شرق نیست. اینها اگر هست، خیلی کمیاب است. به هر حال شرقی ها یک نوع فرد گرایی در تاریخ‌شان است.


اسلام البته درست، نقطه مقابل این عمل کرده است. اسلام همه چیز را جمعی دارد،  حتی عبادت؛ می‌دانید عبادت یعنی شخصی‌ترین کار آدم، کار آدم با خدا که هیچ ارتباط با کارهای معمولی و دنیوی و همکاری و تعاون ندارد، رابطه‌ای است بین انسان و خدا، آن عبادت نوعی تقدیس را می‌گویم، نه مفهوم عام عبادت، همین عبادتی که در ذهن مردم هم بیشتر است، این یک رابطه انسان است با خدا. همین را اسلام می‌گوید دسته جمعی انجام بدهید؛ نمازجماعت، حج و ... به هرحال ما از این روح جمعی اسلام دورماندیم(1)


یک تشکیلات واحد، اولین و واضح‌ترین معنایش این است که افرادی در این تشکیلات کار می‌کنند ،اینها به دنبال یک جهت واحدی، به دنبال گمشده‌ی واحدی می‌گردند، آن هم با همکاری و همراهی و همگامی با یکدیگر. پس اخلاق تشکیلاتی، یعنی اخلاق اسلامی؛ اخلاق تشکیلاتی، یعنی اخلاق اسلامی‌ منظم، یعنی چگونگی برخورد دو برادر. دو همفکر، دو هم آهنگ، دو هم جهت . اگر دو نفر از دو طرف که با هم صدو هشتاد درجه اختلاف جهت دارند می‌آیند به طرف هم، این یک جور برخورد است، این برخورد اصطکاک است. اگر کسانی با هم به یک جهت حرکت می‌کنند، این نوع دیگر این برخورد است؛ برخورد همکاری، همگامی، و همراهی است.(2)

واحد خواهران


 


(1): 1359/3/2
(2): همان تاریخ
۰ نظر ۰

کار تشکیلاتی / 1

بسم الله الرحمن الرحیم


|کار باید تشکیلاتــی باشد|




سلامٌ علیکم

"کار تشکیلاتی را یک نیاز دانشجو می‌دانم و می‌تواند دانشجو را از افتادن در گرداب‌ها و منجلاب‌های مختلف نجات دهد"

این سخن از مقام معظم رهبری آنقدر توجه‌مان را جلب کرد که ما را به سمتی بُرد که بخش مطالبات رهبری را به کار تشکیلاتی اختصاص دهیم، باشد که مورد قبول امام زمانمان و رهبر عزیزمان قرار بگیرد. ان‌شاءلله این بخش به صورت سیر مطالعاتی ادامه خواهد داشت.

"هیچ کاری بدون تشکیل پیش نمی‌رود"

تشکیلات یکی از فرایض هر گروه مردمی است که یک هدفی را دنبال می‌کنند. تشکیلات یعنی نظم، یعنی ارتباط و اتصال و زنجیره‌یی کارکردن؛ این معنای تشکیلات است. این چیزی است که نه فقط بد نیست؛ بلکه یک چیز خوب و بلکه یک چیز ضروری است. هیچ کاری در دنیا بدون تشکیلات پیش نمی‌رود. انقلاب اسلامی ایران هم بدون تشکیلات پیش نرفت و پیروز نشد. 1

طبیعى است که اساس کار، تشکیلات است. شکى نیست که تا تشکیلاتى نباشد، هیچ‏ چیزى بر اساس آن نمی‌‏شود بنا کرد؛ لیکن در ایجاد تشکیلات نباید خیلى معطل ماند.

بدون سازماندهی، بدون تشکیلات، مدیریت امکان ندارد و کار هم پیش نمیرود. نخیر، بنده معتقد به نظم سازمانی هستم؛ اما معتقدم که این نظم سازمانی نباید ما را از هویت خودمان خارج کند.

باید توجه داشته باشید که در همه‌کار، ساز و کار تشکیلاتی و اداری نقش مهمی دارد. این نه به معنای گم شدن در هفت توی بوروکراسی و دیوان‌سالاری است، بلکه به معنای بودن تشکیلات، بودن مسئول و وجود یک مرکز فکر است.

نکته‌ی دیگر، کار جمعی، تعاون و همکاری با یکدیگر و همت بلند است. کودکان و همچنین جوانان را از آغاز عادت بدهیم که با همتِ بلند نگاه کنند. مسائل گوناگونی وجود دارد که اینها را باید در سطح دنیا دید، در سطح جهانی باید مشاهده کرد، نه در سطح منطقه‌ای، چه برسد به این که انسان بخواهد آنها را در سطح کشوری یا در سطح ولایتی و استانی ببیند. مسائلی وجود دارد که اینها را باید در آفاقِ صد ساله و صد و پنجاه ساله دید، نه در یک افق محدود پنج ساله و ده ساله و کمتر. اینها همت بلند لازم دارد؛ نگاه بلندهمتانه به مسائل گوناگون. این دانش‌آموز یا این دانشجوئی که شما امروز دارید تربیت میکنید، چند صباح دیگر یک استاد است، یک مدیر فعال است، یک کارشناس برجسته است، یک عنصر مؤثر در حرکت سیاسی جامعه است؛ چند صباح دیگر این وجود مؤثری در جامعه خواهد بود. این را آنجوری تربیت کنید که با این همتِ بلند بار بیاید.

ما اعتقادمان این است که بهترین راهی و برترین حربه‌ای که می‌تواند این راه را باز کند و هدایت الهی را و هدایت انقلابی را در ذهن‌ها و جان‌ها بنشاند و به میوه بیاورد مثمر کند، یک تشکیلات است یک تهذیب است. این اعتقاد ماست، ما عقیده داریم که اگر چنانچه کسانی بخواهند در خارج از کشور برای انقلاب کار کنند و اینها متشکل نباشند، مجتمع نباشند. نخواهند توانست – از لحاظ کیفیت، از لحاظ کمیت- آن کاری را بکند که یک گروه متشکل انجام خواهد داد. 2



1.مصاحبه با روزنامه اطلاعات 1360/11/27

2. اعضای واحد تبلیغات خارج از کشور جزب جمهوری 1361/9/18

واحد خواهران


۰ نظر ۰
About Me
سلام علی آل یس
تا زمانی که انـسان تـوان شـناخت امام را نداشته باشد، سخن گفتـن از ظـهور او بی‌معناست. ظهور امام واقعه‌ای نیسـت که ناگـهان روزی اتفـاق افتد، بلـکه امـری اسـت کـه هـر روز در وجـدان مـؤمنان شیعی، حاصل مـی‌شود.
ظـهـور آینـده‌ی امـام مـسـتلزم اسـتـحاله‌ی قلـب انسان‌هاست و این ظهور تدریجی به ایمـان پیـروان و نفس وجود آنان بستگی دارد.

ما نیز معنـای انتـظار را نارضـایتی از وضـع مـوجود و تلاش جهت بهبود اوضاع می‌دانیم.

و ایـن بـهانـه‌ای شـد تـا بـامــدد ربّ مــنّان در سـال 1388در کانونی با نام متبرک «کانـون مـهـدویت تسنیم» با هــدف اعـتلای اسـلام و تلـاش در جـهت تعجیل فرج گرد هم آمدیم.

نــام کــانون را بــا الــهام از آیـه‌ی 27 سوره‌ی مبارکه مطففین (وَ مِـزَاجُهُ مِن تَسْــنِیمٍ عَـیْنًا یَـشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ) "تسـنیم" برگزیدیم تا بکوشیم مصداقی از معنای آن و همچون آن چشمه‌ی جوشان باشیم.

سعـی بر ایــن بود که مهــارت‌های مخـتلفی برای منـتظران آن حضــرت تبــین و تفــسیر شود. کانون فرصــتی‌ست برای اعـلام حــضور هـر مـنتظری که خــواهان به ســر آمدن ایــن انتـظار است تا به هر نحوی که می‌تواند در جهت تحقق اهداف انتظار بکوشد.
و به انتظار تو دیگر ننشـستیم، یا علــی گفتیم و به امید آمدنتان ایستادیم،
باشد که قبول درگاهتان افتد.

__________________________

- هنر آن است که فردی بی‌هیاهوهای سیاسـی و خودنمایی‌های شیــطانی بــرای خــدا به جهاد برخیزد و خــود را فــدای هــدف کند، نه هوی و این هنر مردان خداست.
امام خمینی (رحمة الله علیه)

- هرچه زمان می‌گــذرد، تجــمع اصــحاب حــق را، "واجب‌تر و فوری‌تر" احساس می‌کنم.
امام خامنه‌ای (مدّظله العالی)

دستان مشــتاقت را به گرمـی می‌فشــاریم، اینجا کانون مهدویت تسنیم.

بسم الله الرحمن الرحیم:
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان